کتاب «زنگ آهنین و شبی که مرد»، اثری است از آیزاک آسیموف و در رده داستانهای علمی-تخیلی است. این کتاب شامل دو داستان کوتاه است که پیشتر در کتاب «معماها» به چاپ رسیدهاند. در هر دو داستان «زنگ آهنگین» و «شبی که مرد»، شخصیتی به نام وندل اورث حضور دارد که متخصص علوم فرازمینی است و برای کشف حقیقت در پروندههای جنایی مرتبط با فضا به پلیس مشاوره میدهد. یکی از ویژگیهای مشترک میان وندل اورث و خود آسیموف این است که هیچکدام دوست ندارند از وسایل حملونقل استفاده کنند.
در بخشی از متن کتاب آمده است: «پیتون که دوست نداشت کسی موقع خواندن روزنامه و صرف دسر در گرینل سراغش بیاید گفت: «کورنول، میدانی وقتی با من کار داری کجا باید به دیدنم بیایی؟» پیتون چهل را رد کرده بود و موهایش دیگر سیاهی سالهای جوانی را نداشت، اما پشتش صاف بود، رفتار و سلوکش جوانانه و چشمهایش تیره بود و صدایش، به لطف تمرینهای بسیار، برّندگی و قاطعیت بیشتری یافته بود. کورنول گفت: «نه برای این کار آقای پیتون، نه برای این. من یک مخفیگاه میشناسم، یک مخفیگاه ... میدانید آقا.» انگشت اشاره دست راستش بهآرامی حرکت کرد، انگار زبانه زنگولهای باشد که به جسمی نامرئی ضربه میزند و دست چپش هم چند لحظه مانند کاسهای روی گوشش را پوشاند. پیتون روزنامه را که هنوز بعد از چاپ با دستگاه توزیع ازراه دور کمی نمناک بود ورقی زد، آن را صاف تا کرد و گفت: «زنگهای آهنگین؟» کورنول با اضطراب زمزمه کرد: «اوه، هیس آقای پیتون.» پیتون گفت: «با من بیا.» آنها در پارک قدم زدند. این یکی دیگر از اصول پیتون بود؛ برای اینکه موضوعی تا حد ممکن مخفی بماند، هیچچیز بهتر از مکالمه با صدای آهسته در محیط باز نیست.»
آیزاک آسیموف، نویسندهی امریکایی، بهدلیل تبار روسیاش با نام اسحاق عاصموف نیز شناختهشده است. او دارای مدرک دکترای شیمی و استاد رشته بیوشیمی بود. آسیموف که نویسندهی مجموعه رمانهای مشهور «بنیاد» و «ربات» در گونه (علمی-تخیلی سخت) است، در سال ۱۹۹۲ میلادی از دنیا رفت. او از جمله نویسندگانی بود که در آثار علمی-تخیلی خود نقش پررنگتری به علم و قوانین آن میداد و تخیل و علم را یکجا گرد میآورد. این نویسنده پرکار در آثار متعددش درباره نقش فناوریهای نوین در زندگی بشر پیشبینیهایی نیز کرد که مورد توجه بسیار قرار گرفت و حتی الهامبخش ساخت فیلمهایی با موضوع رباتیک در سینمای هالیوود شد.
کتاب زنگ آهنگین و شبی که مرد