کتاب آنچه با خود حمل می کردند

The Things They Carried
کد کتاب : 963
مترجم :
شابک : 978-600-278-173-4
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 264
سال انتشار شمسی : 1394
سال انتشار میلادی : 1990
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر
نوع چاپ : دیجیتال - POD

جایزه ی بهترین کتاب خارجی فرانسه سال 1990

معرفی کتاب آنچه با خود حمل می کردند اثر تیم اوبراین

کتاب آنچه با خود حمل می کردند، مجموعه ای از داستان های کوتاه به هم مرتبط، نوشته ی تیم اوبراین است. داستان های این مجموعه به جوخه ای از سربازان آمریکایی می پردازد که مشغول نبرد در جنگ ویتنام هستند. این کتاب که سومین اثر اوبراین درباره ی جنگ است، بر اساس تجارب شخصی نویسنده در زمان حضور در جنگ نگاشته شده است. کتاب آنچه با خود حمل می کردند، نشان دهنده ی دید هنرمندانه و منحصر به فرد اوبراین است. این اثر که نه رمان است و نه مجموعه ای از داستان های کوتاه، بخش هایی جدا ولی به هم مرتبط دارد و ماجرای دوران کودکی شخصیت ها، حضور در جنگل های ویتنام و بازگشت به خانه در دو دهه بعد از جنگ را روایت می کند.

کتاب آنچه با خود حمل می کردند

تیم اوبراین
ویلیام تیموتی اوبراین، زاده ی 1 اکتبر 1946، رمان نویس آمریکایی است.اوبراین در آستین مینه سوتا به دنیا آمد. او مدرک کارشناسی خود در رشته ی علوم سیاسی را در سال 1968 دریافت کرد و پس از آن، دو سال را برای سپری کردن دوران سربازی در ویتنام گذراند. اوبراین سپس به دانشگاه هاروارد رفت و کارآموز واشنگتن پست شد. اولین اثر این نویسنده در سال 1973 انتشار یافت.
نکوداشت های کتاب آنچه با خود حمل می کردند
It is an ultimate, indelible image of war in our time, and in time to come.
تصویری غایی و ماندگار از جنگ در زمانه ی کنونی و آینده.
Los Angeles Times Los Angeles Times

Deep and tough, perceptive and shrewd.
ژرف و قدرتمند، هوشمندانه و زیرکانه.
Chicago Sun Times

It belongs high on the list of best fiction about any war.
این کتاب در زمره ی بهترین آثار داستانی درباره ی جنگ قرار می گیرد.
New York Times New York Times

قسمت هایی از کتاب آنچه با خود حمل می کردند (لذت متن)
پاهای خودم، بوته های کاج پاکوتاه در امتداد پله های جلوی ساختمان، علف خیس و لیندا را در کنار خودم به یاد می آورم. ما عاشق بودیم در نه سالگی. بله ولی این عشقی واقعی بود و ما تنها در کنار هم روی پله های جلوی خانه ایستاده بودیم. بالاخره به هم نگاه کردیم.

ستوان یکم «جیمی کراس» با خود نامه هایی حمل می کرد از دختری به نام مارتا، دانشجوی سال سوم کالج ماونت سیبسچن در نیوجرزی. نامه ها عاشقانه نبودند ولی ستوان کراس امیدوار بود و نامه ها را تا کرده بود و درون پلاستیکی در ته کوله پشتی اش نگهداری می کرد. عصرها دیر وقت، پس از راهپیمایی روزانه و کندن سنگر، دست ها را با آب قمقمه می شست، نامه ها را بیرون می آورد و با نوک انگشت نگه می داشت و آخرین ساعت روشنایی را به خیال پردازی می گذراند.

ویتنام پر از داستان های غریب بود. بعضی از آن ها نامحتمل و بعضی بسیار فراتر از آن بودند، ولی داستان هایی که همواره بر جا می ماندند آن هایی بودند که در مرز میان امور بی اهمیت و تیمارستان، و امور دیوانه وار و این جهانی به پس و پیش می رفتند. این یکی مدام به ذهن من باز می گردد.