حیرت آور، نبوغ آمیز و خیره کننده.
جهانی از استعاره ها و پارادوکس ها، خلق شده توسط پژوهشگری دلنشین.
با نیرو و لطافت طبعی نفسگیر.
از گفتن این درمی گذرم که چگونه دیرسالار را خبر کردیم و چگونه همۀ صومعه قبل از ساعت نماز بیدار شد، فریادهای وحشت، ترس و اندوهی که در صورت همگان دیده می شد، و چگونه خبر بین همۀ آدم های صومعه پخش شد، خدمتکاران بر خود صلیب می کشیدند و برای محفوظ ماندن از چشم زخم ورد می خواندند. نمی دانم آیا نماز اول صبح مطابق قواعد برگزار شد، و آیا کسی در آن شرکت کرد یا نه. دنبال ویلیام و سورینوس بودم که جنازۀ برنگار را پوشانده و دستور داده بودند آن را روی میزی در شفاخانه بگذارند.
پس چرا می خواهید بدانید؟ چون حکمت فقط عبارت از دانستن آن چیزهایی نیست که باید کرد یا می توان کرد، بلکه شامل آن چیزهایی هم هست که می توان کرد و ای بسا نباید کرد.
در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. خدا چنین آغاز کرد و وظیفۀ هر راهب مومنی است که فروتنانه در مناجات، این یگانه واقعۀ تغییرناپذیر را که می توان بر حقیقت انکارناپذیرش تأکید گذاشت، هر روز تکرار کند. اما ما اینک از پشت شیشه ای تیره نظاره گر هستیم و حقیقت پیش از آن که رو در رو بر همگان آشکار شود، در خطای دنیا پاره پاره (افسوس چقدر نامفهوم) دیده می شود، پس باید علامت های اصیلش را حتی وقتی برای ما مبهم است، و انگار که نیتی پلید آن ها را به ملغمه ای تبدیل کرده است، هجی کنان بخوانیم.
آثاری که شروع کننده ی مسیرهای حرفه ایِ درخشانی بودند و در برخی موارد، یک شَبه خالق خود را به شهرت رسانده اند.
در این مطلب قصد داریم به شکل خلاصه با ویژگی ها و عناصر مهم «داستان نوآر» بیشتر آشنا شویم.
فیلم ها و داستان ها دو رسانه ی متفاوت از هم هستند که هر کدام، نقاط قوت و ضعف مختص به خود را در زمینه های مختلف دارند
این نوع از ادبیات از صحنه های تاریک و دلهره آور و روایت های ملودراماتیک بهره می گیرد تا با ساختن فضاهای عجیب و غریب، پر رمز و راز و ترسناک، ما را به صندلی هایمان میخکوب کند
داستان های جنایی، یکی از قواعد اساسی قصه گویی را به آشکارترین شکل نشان می دهند: «علت و معلول»
اومبرتو اکو به عنوان یک نشانه شناس تلاش می کرد تا فرهنگ های مختلف را از طریق بررسی نشانه ها و نمادهای آن ها تفسیر کند
بخش زیادی از چیزی که آن را «زندگی طبیعی انسان» می نامیم، از ترس از مرگ و مردگان سرچشمه می گیرد.
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
این کتاب جنایی/تاریخی بی نظیر رو بخونید و ببینید که عقاید مذهبی افراطی چه بلایی سر آدم میاره...تا جایی که طرف حتی (خندیدن) رو هم گناه میدونه.ترجمه آقای علیزاده هم عالیه و نیاز به تعریف تداره
کتاب همه چی تمومیه ولی سخت میشه دست گرفت.
سلام کتاب بجهت ترجمه یا نثر خود متن ، بسیار ثقیل و سنگین ، ودربرخی موارد با توضیح وحاشیه زیاد گاهی خواننده رو با سردرگمی وخستگی مواجه میکند، بهتر بود برخی اصطلاحاتی که در متن وترجمه استفاده شده در پاورقی مختصرا توضیح داده میشد ویا حداقل برخی نامها به لاتین درپاورقی میآمد البته در انتهای کتاب بعضا اشاراتی شده که مطالعه را مشکلتر میکرد، وهمچنین به این مشکل اضافه کنید اشتباهات چاپی راکه در برخی صفحات مشهودبوده وایضا فونت استفاده شده در چاپ ،که میتوانست بهترباشد ، درواقع مادراین کتاب، سوای مشکلات مطروحه که هر خواننده محترمی بعداز چند صفحه مطالعه به آن پی میبرد، بایک داستانی مواجه هستیم که مسائل ومطالب تاریخی، فلسفی ،منطق ارسطویی، معمایی وجنایی بصورت خلط شده به رشته تحریر درآمده است واین سبک از رمان وداستان همه پسند نیست .
دوستان، اگر از این کتاب لذت بردید، میخوام یه کتابی معرفی کنم در همین سبک و سیاق، ولی بسیار بسیار جذابتر و شیرینتر به نظر من البته. که واقعا به ناحق گمنام مونده. سالهای دسیسه و زهر، نشر نگارستان کتاب. یه کتاب هزار صفحه ای، که در ایتالیای قرن شونزده هفده داستانش در جریانه. از این جهت اینجا خواستم معرفیش کنم که شباهتهای زیادی بین این دو اثر هست. خواستگاه جفتشون ایتالیاست و تقریبا تو یه دوره ست و طرح کلی داستان هم شباهت هایی به هم دارن. من هر دو تا کتابو خوندم آنک نام گل که خب اثر معروف اومبرتو اکو بود و خوندمش و واقعا از همه جهت دوسش داشتم به فاصله چند ماه بعدش خیلی تصادفی سالهای دسیسه و زهر رو خوندم. و جدا میگم دو سه برابر بیشتر از آنک نام گل لذت بردم ازش. هزار و صد صفحه داستان نفهمیدم کی تموم شد انقد داستان گیرا و لحن شیرینی داشت. نثر کتاب دقیقا تو سبک آنک نام گل ولی چون اومبرتو اکو درکل نثر سنگینی داره، سالهای دسیسه نثرش روان تره. و مترجمش بسیار عالی تونسته لحن تاریخی کتاب رو حفظ و منتقل کنه. و نکته دیگه اینکه عناصر روایی و داستان گونه بیشتری نسبت به آنک نام گل داره( اومبرتو اکو در کنار سیر داستان، اطلاعات زیاد دیگری درمورد تاریخ هم میده در همه کتابهاش). هرچند مثل آنک نام گل اطلاعات جالبی درمورد مسیحیت و قرون وسطی تو داستان داره ولی با حجم کمتر و روایت داستانی خیلی بیشتر. ینی اینو میگم، اگه از آنک نام گل مثلا شصت درصد لذت بردید، از سالهای دسیسه و زهر قطعا صد در صد لذت میبرید و اگه مثل من از نام گل صد درصد لذت بردید، پس مطمئن باشید سالهای دسیسه و زهر یکی از فراموش نشدنیترین کتابهایی میشه که خوندید. چاپش به نظرم سال ۸۹ یا ۹۰ هست و کمیابه. در کل توصیه میکنم هرطور هست پیداش کنید و بخونیدش ، اگه آنک نام گل رو دوست داشتید.
وخت بخیر، اگر شبکه اجتماعی گودریدز رو دارید، امکان داره صفحه شخصیتون رو داشته باشم؟
سلام نه متاسفانه تو گودریدز صفحه ای ندارم. ارادت
کتابی بسیار جذاب و خواندنی با ترجمه زیبای آقای علیزاده👌🏻✨
سلام.دوستان کسی میدونه رضا علیزاده چرا عنوان کتاب را اینطوری ترجمه کرده ؟ آنک یعنی چی ؟
آنک یعنی آنگاه
با سلام. خیلی لذت بردم ممنون ایران کتاب. و اینکه پایان کتاب و نتیجهگیری آخر کتاب به دلم خیلی نشست
مثل یک کتاب درسیه... پر از مباحث کلامی و الهیات مسیحی...خوندنش بعضی جاها مشکله و احتیاج به توجه و تمرکز زیادی داره
آرامش را جستم و نیافتم مگر با کتابی و در گوشه ای(از متن کتاب)
وقایع کتاب آنک نام گل در سالهای پایانی قرون وسطی (قرن پنج تا پانزده پس از میلاد مسیح) و در سال ۱۳۲۷ میلادی در اروپای پرآشوب اتفاق میافتد. در آن سالها مسیحیان از سویی درگیر جنگهای صلیبی در جهت استیلا بر ممالک مسلمانان بودند و از طرفی رشد فرقههای جدید در دل اروپا سبب گسست و چندپارگی افکار مومنان شده بود. این اختلافنظر حتی بین پادشاه و پاپ نیز دیده میشد. پاپ دستور به تفتیش عقاید میداد و در کار پادشاه و امور مربوط به سرزمینها دخالت میکرد. این کار بر پادشاه خوش نمیآمد و در تلاش بود تا دست پاپ را از دخالت بیجا در امور ممالک کوتاه کند.
ترجمه کتاب واقعا ضعیف بود ، شخصا دیگه هیچوقت کتابی رو نمیگیرم که ایشون ترجمه کرده باشه. انگار تو گوگل ترسلیت زده باشی ده تا فعل یهو پشت هم که اصلا یادت میره داره راجع به چی توضیح داده میشه تو اون پاراگراف.
ترجمه عالی بود الکی ایراد نگیر
بدترین کاری که یک کتاب خوان میتونه انجام بده؛ نسبت دادن نثر نویسنده به عنوان ایراد به مترجمه. خب نثر خود کتاب و شیوه نگارشش اینطور بوده. توقع دارین مترجم برداره نثر کتاب رو تغییر بده و برای راحتی شما سادهاش کنه؟ اون وقت انگار کتاب دیگهای خوندید. این کتاب نثرش به همین شکله.
مرد حسابی، قبل اظهار فضل ، یه سرچ دو دقیقه ای تو اینترنت بکن، سبک نویسنده رو ببین چطوریه، سبک کتاب رو ببین چیه، موضوع کتاب رو ببین چیه... بعد، یه سرچ ساده هم درمورد ارباب حلقههای تالکین بکن، سبک تالکین ببین چیه، سبک ارباب حلقهها چیه. رضا علیزاده کیه... همه اینا روهم هفت هشت دقیقه وقت گرانبها تو میگیره. بعد بجای خوندن این جور کتابهای اه اه ده فعلی و اینا مث آثار نویسندههای بسیار بسیار ضعیفی مث اکو و تالکین و اینا، و مترجمای بسیار ضعیف گوگل ترنسلیتی مث رضا علیزاده، برو آثار فوقالعاده استثنایی و تکی مث دختری که از پنجره اتوبوس پرید بیرون و دختری که تو قطار گم نشد و زنی که پشت پنجره اتوبوس پیدا شد و.... بخون مترجماشون هم ده تا فعلی و پنج تا فاعلی نیستن .... البته اگه بدونی که نصفشون اصن مترجم نیستن! کتابو دارالترجمه ای و دورهمی ترجمه میکنن بدون ویراستاری و یه اسم امروزی و شیک و پیک باکلاس که البته فیکه به عنوان مترجم میزنن رو کتاب. شما همینا رو بخون
ایکاش مسئولین نشر روزنه فکری به حال قطع و اندازه این کتاب بسیار خواندنی میکردند...واقعا نمیشه کتاب رو در دست گرفت
خوندن این کتاب مثل این میمونه که یه فیلم رو تماشا کنید. صحنهها همینقدر زنده و جوندارن. و پایان کتاب...پایان بینظیریه، بیشتر از همهی قسمتهای کتاب، پایانش منو تحت تاثیر قرار داد. فکر میکنم نویسنده باید نابغه باشه که کتاب رو با همچین پایان به یاد موندی تموم کنه.
. یه رمان تمام عیار که از هر طرف نگاه بکنی بدون نقص نوشته شده، یه خط داستانی فوق العاده و شخصیت پردازی عالی که با وجود حجم زیاد کتاب اصلا خسته کننده نیست و کشش فوق العاده ای داره و شما رو با خودش همراه میکنه به نحوی که همراه با ویلیام و آدسو پا به هزارتوی کتابخانه میگذارید.
843 صفحه قطعی که پالتویی هم نیست .. کیفیت کاغذ فاجعه است و فونت نوشتاری ریز که پدر چشم آدم در میاد موقع خواندن .. واقعا نشر روزنه یک نشر حرفه ای نیست با این قیمت ؟ اصلا نمیشه کتاب را راحت در دست گرفت با زور باید باز نگه اش داشت.. هیچکس نیست به بعضی از این ناشرین بگوید قطع پالتویی جهت تولید رمان نیست نشر هرمس(حرص) هم همینطور است ، دو
متاسفانه انقدر شرایط صنعت نشر خرابه که ناشرها مجبور میشن با هر ترفند و تریکی از هزینه هاشون کم کنن.حیف این کتاب خوب و عالی که در قطع و اندازه نامناسبی چاپ میشه و فقط باعث حسرت و تاسفه
باهاتون موافقم، واقعا فونت ریز و قطع کتاب موقع مطالعه آزار دهندهست.
بعضی از خوانندگان این کتاب، فکر میکنن که کتاب الکی مطالب رو زیاد کرده و به حاشیه، زیادی پرداخته! در صورتی که شما اسم نویسنده رو سرچ کنین متوجه میشین که ایشون تخصص آکادمیکشون، قرون وسطی است و بیخودی نیست که این کتاب و کتاب دیگهٔ ایشون (بائودولینو)، نثر ثقیلی داره که ممکنه به ذائقهی بعضی خوش نیاد. باید با حوصله کتابای این نویسنده رو خوند.
چرا یه دفه ۱۰۰ هزار تومن گرون شد؟
اسم اصلی کتاب 🌹نام گل سرخ🌹
تعریف کتاب رو زیاد شنیده بودم ولی به نظر من که نصف کتاب اضافی هست و توصیفات زیاد از دورانی که دانستنشون هم به درد نمیخوره درباره ارتداد فرقهها ی مسیحیت و اختلافات بین کشیشان و پاپ و امپراطور ولی داستانی که در صومعه اتفاق میافته جذاب و خواندنی هست .
من عاشق این کتاب شدم 😍 چه لذتی داشت خوندنش...