«داستان های گوتیک» که اولین بار در اواخر قرن هجدهم ظهور کردند، بخشی از «جنبش رمانتیک» بودند که هدفشان، برانگیختن احساسات و عواطفی قدرتمند در مخاطبین بود: هراس، تشویش و ناامنی. داستان های گوتیگ، تأکیدی گسترده بر اتمسفر، و حال و هوای جهان خود دارند و با استفاده از لحن و زبانی خاص، احساسی جذاب از تعلیق و آشفتگی را در مخاطب به وجود می آورند. موجودات ماورایی، نفرین های خانوادگی، رازهای سر به مهر و جنون، از مضامین رایج در این گونه از داستان ها به شمار می آید. فهرست پیش رو، دربردارنده ی برترین داستان های گوتیگ در ادبیات جهان است.
بخش عمدهی لحنِ تشویشآور و پرتنش رمان «ربکا»، از تضاد و برخوردِ «گذشته» و «اکنون» سرچشمه می گیرد—یا به عبارت دیگر، از قلمرو پرابهامِ خاطرات.
همه چیز با یک نقاشی آغاز می شود، اثری که نوع نگاهِ افرادِ خیره به خود را تغییر می دهد و به نظر می رسد که خودش نیز تغییر می یابد.