کتاب خاستگاه تاریکی

A dark lore
کد کتاب : 26839
مترجم :
شابک : 978-6229591123
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 294
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1940
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب خاستگاه تاریکی اثر هاوارد فیلیپس لاوکرفت

هاوارد فییلیپس لاوکرافت، نامیست به عظمت و دهشتناکی داستان هایی که از قلم پریشان او بر دل کاغذ نشسته است. وی از نویسندگان صاحب سبک آمریکایی در ژانر داستان های گوتیک و وحشت است و از چنان سبک نگارش خاصی در این زمینه برخوردار است که پس از او شاخه ای در ژانر داستان های ترسناک با نام وحشت لاوکرافتی پایه گذاری شده است. لاوکرافت که از تاثیرگذارترین نویسندگان ژانر گوتیک شناخته می شود، در داستان های خود فضایی ایجاد می کند بر پایه ی منطق مستدل، که در آن کاراکترهای پژوهشگر، امنیت و سلامت روان خود را در نبرد نامساوی درک بشر در برابر گستردگی جهان به خطر می اندازند. داستان های او که با سبک وحشت کیهانی هم شناخته می شوند، از چنان فضای نوآورانه ای برخوردارند که گاه در آن ها فرقه ای تخیلی که تماما ساخته ی ذهن خود لاوکرافت است شاهد هستیم.
آنچه لاوکرافت بیش از همه برای افزودن بر عناصر وحشت آمیز داستانش از آن بهره می گیرد، همین ناتوانی ذهن بشر در درک همه ی ابعاد هستی و علی الخصوص بخش تاریک آن است. وی شخصیت های خود را ابتدا با دیدگاه های روشن و ماتریالیستی که همه چیز را از مسیر منطق مورد تحلیل قرار می دهند انتخاب می کند. اما دیدگاه غالب خود را که بسیار تلخ و بدبینانه است و آن ناتوانی بشر در درک کامل هستی است، همچون پتکی بر سر شخصیت فرود آورده و او را وادار می کند تا با زانو زدن در برابر عرفان و خرافات و متافیزیک به این ناتوانی اقرار کند. لاوکرافت هیچ رحمی برای کاراکتر و خوانندگان ندارد و عقایدش را که از تاریک ترین حفره های ذهنش منشا می گیرند همچون جانوری ناشناخته و ترسناک به جان اندیشه و خیال مخاطب می اندازد.

کتاب خاستگاه تاریکی

هاوارد فیلیپس لاوکرفت
اچ پی لاوکرفت نویسنده آمریکایی ژانر وحشت، خیال‌پردازی و علمی–تخیلی بود که آثارش پایه‌گذار یک شاخه در ژانر وحشت به نام وحشت لاوکرفتی شد.لاوکرافت پرچمدار ادبی سبکی بود که با نام وحشت کیهانی شناخته می‌شود.
قسمت هایی از کتاب خاستگاه تاریکی (لذت متن)
از متن پشت کتاب: در میان این سطور چیزهایی را خواهید یافت که کمین کرده اند، چیزهایی که به چابکی بر روی دیوارها می خزند، چیزهایی که پنهان از دیده ها حرکت می کنند، چیزهایی که یاد گرفتند راه بروند، که باید بخزند، سیاهی ژرف و ناپیدا، شرارتی که نتوان بر آن فائق شد، تکانه های غیربشری، اجسام غیرطبیعی، آیین های باستانی، سرزمین های بی نامونشانی که همان به نامکشوف باقی بمانند، افکاری که همان به بر زبان جاری نشوند، درهایی که همان به ناگشوده رها شوند، نام هایی که همان به فراموش شوند، این هشداری است به شما. "… امیدوارم که هیچ کس دیگری این پازل را تمام نکند؛ یقینا اگر زنده بمانم هرگز دانسته و به عمد نخواهم کوشید ارتباطی در این زنجیرۀ هولناک حوادث بیابم. من فکر می کنم آن پروفسور خیلی مایل بود راجع به آنچه می داند سکوت اختیار کند و اگر مرگ ناگهانی به سراغش نمی آمد حتما یادداشت هایش را نابود می کرد."