بی نهایت ترسناک و بی نهایت نزدیک
آنچه این رمان را ترسناک می کند، تنها این نیست که محل وقوع آن مثل اکثر آثار گوتیک قصری پر رمز و راز است بلکه بخشی از ترسی که هنگام خواندن این کتاب مثل بختک به جان انسان می افتد همان تاثیری است که ادبیات گوتیک بر روانشناختی جامعه ی اروپا گذاشت. یعنی اعراض از مطلق دانستن عقل و توجه به دل یا به اصطلاح امروزی بخش ناخودآگاه وجود و جنبه های تاریک - بسیار تاریک - درون انسان است.
جنبه هایی که بی نهایت ترسناک است و بی نهایت نزدیک. آن قدر نزدیک که تصورش هم نفس آدمی را در سینه اش بس می کند.
ربکا جیمز از رمان جدید گوتیک و مدرن خود درباره خانواده ای تحت سلطه سایه ها و رازهای گذشته با نام "زنی در آینه" رونمایی کرد.
در سال 1947 ، آلیس میلر اهل لندن، پستی را در وینتربور برای مراقبت از فرزندان دوقلوی کاپیتان جاناتان دی گری قبول می کند. آلیس که تحت جادوی دی گری قرار دارد، به این باور می رسد که خانواده غم و اندوه گذشته او را شفا خواهند داد. اما پس از آن، دوقلوهای تحسین برانگیز، فریب کار و اغوا کننده می شوند. پدر آنها کینه جو و بی رحم می شود. آلیس متوجه می شود که محیط اطرافش کاملا تغییر کرده و کمی سرد شده است. چیزی بدذات از حضور او ناراحت است، چیزی که حواس او را پرت می کند و سلامتی روانی او را تهدید می کند.
یک عمارت پر زرق و برق پر از ارواح، بچه های مسحور کننده، یک استاد - خطرناک و مرموز - خانه، زنی در آینه. همه اینها در کتاب هستند. داستانی است که باعث می شود موهای پشت گردن شما سیخ شود، زیرا چیزی در سایه ها و در گوشه جنب می خورد ... آن را در حالت روشن بودن تمام چراغ ها بخوانید.
گیرا ، مرعوب کننده، و مرموز... سبک کاملا هیجان انگیز گوتیک.
نوشته شده با ظرافت بالا و بسیار دلنشین.
عشق. عشق پوسیده، لکه دار، و نفرت انگیز. عشق برای احمق ها است، به جهنم محدود می شود. من از خیانت های بویناک آن بیزارم. از پوسته ترحم انگیزی که از من ساخته خشمگین می شوم.
این نوع از ادبیات از صحنه های تاریک و دلهره آور و روایت های ملودراماتیک بهره می گیرد تا با ساختن فضاهای عجیب و غریب، پر رمز و راز و ترسناک، ما را به صندلی هایمان میخکوب کند
بخش زیادی از چیزی که آن را «زندگی طبیعی انسان» می نامیم، از ترس از مرگ و مردگان سرچشمه می گیرد.
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
رمانی بسیار زیبا در سبک گوتیک جذاب و وهمناک و اینکه داستان در دوخط زمانی با فاصلهی حدودا ۱۵۰ سال دنبال میشه به جذابیت داستان اضافه کرده در این رمان هر لحظه همراه با دو شخصیت اصلی داستان در حال غافلگیر شدن و فهمیدن اطلاعاتی جدید هستید من که نمیتونم کنار بزارمش
به نظر من : داستانی رازآلود و پراز ابهام همراه با وحشتی هیجانآور برای دنبال کردن و فهمیدن آنها که در فضایی گوتیک رقم میخوره. در ابتدای کتاب با فلشبکی به چیزی حدودا ۱۵۰ سال پیش یک نمای کلی بهت میده و بعد داستان رو در ۲ خطسیر زمانی حال و آینده ادامه میده. برام جالب بود که آروم آروم و در جریان داستان اطلاعاتی بهت میده تا در نهایت به کل ماهیت اتفاق پی ببری. و درنهایت که با شخصیت داستان حس میکنی قرار همه چی اوکی بشه بازهم غافلگیر میشی. ترجمه نسبتا خوب و روانی داشت و از خوندن کتاب لذت بردم و ۲ روزه تمومش کردم 📚💚🌱
کتاب خیلی خوبیه و توی دور روز تمومش کردم. ترجمه هم خیلی روونه. تنها مشکلی که هست، اینکه حداقل از نظر من، بعضی جاهاش شخصیت اصلی زن خیلی خیلی رو مخ و غیر قابل تحمل میشد.. ولی ارزش خوندن رو داره👍🏻
کتابی ست که فکر نکنم بزلریش کنار.. یک کتاب مهیج ترسناک و وهم آوری بود که من واقعا بهت زده شده بودم