رمان گروتسک «خشونت ورزان به چنگش می آورند» که عنوان اش از آیه ای از انجیل متی گرفته شده، روایتگر درگیری ذهنی نوجوانی ست به نام تارواتر که پس از مرگ دایی مادرش، تارواتر پیر، میانه ی انتخاب خدا یا شیطان، دین یا بی دینی، معطل مانده. این درگیری از همان ابتدای داستان با ماجرای شیوه ی به خاک سپردن تارواتر پیر، که از قرار پیامبر است و پیش از مرگ اش خواسته طبق آیین مسیحیت دفن شود، آغاز می گردد و تا مواجهه ی او با دانش خشک دایی خودش که نماد سکولاریزم است پیش می رود. تارواتر که به شکلی نمادین قرار است بعد از دایی مادرش همان وظیفه ی پیامبری را به عهده بگیرد، در جنگی درونی که میان دستورهای این پیامبر نمادین و شیطان خیالی اش درگرفته، همان طور که از عنوان کتاب هم بر می آید، در می یابد که تنها با سرسختی و خشونت است که می تواند برابر خشونتی بایستد که بی دینی برای خاموش کردن باورهای دینی و اجرای فرامین خداوند به کار می گیرد.
کتاب خشونت ورزان به چنگش می آورند