رمانی متفاوت از هر چیزی که هر کس قبلا نوشته است.
درخشان و اغلب بسیار خنده دار.
این کتاب خارق العاده، سفری به تنهایی است.
وقتی تنها زندگی می کنی، منظره ی آب را ترجیح می دهی. البته همیشه ترنر را هم تحسین می کردم. در واقع نقاشی های خود او از آب باعث این تصمیمم شده بود. یک بار ترنر ساعت ها خودش را به دکل یک کشتی بسته بود تا بتواند دریای طوفانی آن را نقاشی کند. البته مشخص است که خود آن طوفان نبود که ترنر می خواست نقاشی اش کند. هدف او نقاشی کردن تصویری از آن طوفان بود.
فهمیده ام که زبان بعضی وقت ها برای بیان چنین چیزهایی چندان دقیق نیست. درواقع داستان این که ترنر خودش را به دکل یک کشتی بست من را یاد چیزی می اندازد، هرچند یادم نمی آید که من را یاد چه چیزی می اندازد. همین طور یادم نمی آید که آتشی که در تیت داشتم چه جور آتشی بود.
زمان از یاد رفته یعنی دیوانگی، یا زمان از یاد رفته یعنی فراموش شده؟ ولی در هر دو صورت، در آن دیوانگی شکی نبود. مثلا، وقتی به سمت آن نقطه ی ناشناخته در ترکیه رانندگی می کردم تا محوطه ی باستانی تروآ را ببینم.
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.
کدوم ترجمه برای این کتاب بهتره؟