به عنوان یک فرد، ما می توانیم در زندگی شخصی و حرفه ای خود خلاق و جاه طلب باشیم. اما تلاش های فردی همیشه نمی تواند با انرژی و بهره وری یک گروه مطابقت داشته باشد. فرهنگها، جوامع، باشگاهها، مدارس و ارتشها به دلیل نیاز ما به متحد شدن برای حمایت متقابل به وجود آمدند. سازمانها برای برخورد موثرتر با محیطزیست ایجاد شدند - هم دنیای طبیعی و هم دنیای کار. اما زمانی که از مشارکت های فردی به تلاش های گروهی حرکت می کنیم، یک مبادله وجود دارد: روابط لازم برای کار با یکدیگر می تواند باعث تعارض شود.
در سازمانها، تنشهای بین افراد باید خنثی یا متمرکز شوند تا راهحلهای موثری برای مشکلات پیدا شود. این امر به ویژه زمانی که درگیری بین افراد در سطوح مختلف سازمان به وجود میآید بسیار مهم است، مانند زمانی که با رئیس خود درگیری دارید. کنترل این تنش ها آسان نیست. تعارض می تواند باعث ناراحتی، عصبانیت و رفتار بی اثر شود. احساساتی مانند ترس و رنجش می تواند ظاهر شود. مسائل سازمانی مانند خطوط نامشخص اقتدار، قدرت، سیاست و سیستمهای حمایتی ناکارآمد نیز مطرح میشوند.
اگرچه این عوامل داخلی و خارجی چشم انداز غنی و پیچیده ای را برای شکوفایی درگیری ایجاد می کنند، درگیری با رئیس شما لزوما به معنای پایان کار شما در یک سازمان نیست. مراحلی وجود دارد که می توانید برای به دست آوردن دیدگاه در مورد تعارض و مدیریت تعارض به گونه ای انجام دهید که انرژی شما و رئیستان را بر روی نیازهای سازمان متمرکز کند و هر دوی شما را به سمت یک رابطه کاری سازنده تر سوق دهد.
کتاب مدیریت تعارض