زمانی رئیس پیشین بانک مرکزی فدرال در آمریکا (آلن گرینسپن) گفته بود، اتکاء به نفس و کاهش مقررات و کمکهای دولتی دو روی یک سکه هستند. آنها مدعیاند که تنها نظامها و بنگاههایی میتوانند آینده بشر را شکل دهند که مبنای خود را بر خودگرایی (Egoism) گذاشته باشند. تعاونی به دلیل تأکید بر همکاری و همیاری و در اندیشه دیگران بودن، با چنین مبنای سازگار نیست و در نتیجه، آیندهای ندارد. آیا این ادعا درست است؟ آیا خودگرایی مبنای قدرتمندی برای اخلاف است؟ آیا این اخلاق در حال فراگیر شدن است؟ آیا تعاونیها با جهانی که این اخلاق در آن محوریت دارد، ناسازگارند؟
کتاب تعاونی ها