یک مطلب این است که شعر دوران انقلاب - یعنی این دوران سی ساله - دارد آزمایش خوبی از خودش نشان می دهد؛ شعرای خوب ما هیچ تنزل و توقف ندارند؛ انسان این را حس می کند. یک نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که شعر انقلاب باید در خدمت مفاهیم انقلاب باشد. خب در بین شماها کسانی هستند که شعرهای آئینی می گویند. شعرهای مذهبی و شعرهای مربوط به ائمه(علیهم السّلام) را، به اصطلاحی که حالاها باب شده، تعبیر می کنند به «شعر آئینی». انصافا شعرهای خوبی هم گفته می شود؛ بعضی ها هم اشعار مربوط به جنگ و دوره ی دفاع مقدس یا مربوط به شهدا یا مربوط به جانبازان و اینها را می گویند. اینها خیلی خوب است؛ لیکن - پارسال هم من اشاره کردم به این معنا - اهداف و آرمانهای انقلاب منحصر در اینها نیست. انقلاب یک مجموعه ای از ستاره های درخشان آرمانی را بالای سر ما قرار داده و ما را به حرکت و پرواز و جهش به سمت این نقاط نورانی دعوت کرده. ما هم امتحان کردیم، دیدیم می توانیم پرواز کنیم؛ دیدیم این پرواز ممکن است. البته در دوره ی دفاع مقدس نمونه های بارزش دیده شد و دیدیم وقتی این ملت به سمت این آرمانها پر بگشاید، می تواند خوب حرکت بکند؛ اما بسیاری از این آرمانها هنوز بالای سر ماست؛ ما باید حرکت کنیم: به سمت عدالت باید برویم، به سمت اخلاق باید برویم، به سمت استقلال به معنای حقیقی کلمه - شامل استقلال فرهنگی که از همه عمیق تر و دشوارتر است - باید برویم، به سمت بازیابی حقیقی هویت اسلامی- ایرانی خودمان باید برویم. همه وظیفه داریم. وظیفه ی مجموعه ی فرهنگی و ادبی و هنری هم وظیفه ی مشخصی است: بلاغ، تبیین؛ بگوئید، خوب بگوئید. من همیشه تکیه بر این می کنم: بایستی قالب را خوب انتخاب کنید و هنر را بایستی تمام عیار توی میدان بیاورید؛ نباید کم گذاشت، تا اثر خودش را بکند.