این کتاب مجموع ۱۰ داستان کوتاه از نویسندهٔ افغانستانی، رسول سیمیاست. داستانها همه حال و هوای افغانستان امروز را دارند. در گوشهای از شهر بمبی انفجار میشود، درحالیکه آدمهایی که فرسنگها با آن بمب فاصله دارند و فقط صدایش را شنیدهاند، در همان لحظه در قلبشان بنایی فرو میریزد و خراب میشود. اضطراب و تشویش مهمان همیشگی خانههای آنهاست. نام این داستانها از این قرار هستند: هر روز بیدارم میکند، درد و تن من، ناقرارم، مرا جای نگذاری، دستانی که بوی قند میدهند، میان عکسی شاریده، لکنتهای تکیده، نالههای جغد، پس از مرگ عیسی، دهانم بوی تو را میدهد، دیوانهها ساده میمیرند.
کتاب پس از مرگ عیسی