«دون ژوان» یا «دون خوان»، یکی از قویترین شخصیتهای داستانی است که تابهحال خلق شده است. اینکه اولینبار چه کسی این شخصیت را بهوجود آورد، بهدرستی مشخص نیست، ولی برخی معتقدند دون خوان اولینبار توسط تیرسود مولینا، راهب اخراجی کلیسا بهوجود آمد.
شخصیت دن ژوان چنان پرداخت کامل و درستی دارد که در روانشناسی به یکی از تیپهای شناختهشده اطلاق میگردد و افرادی که بروز چنین شخصیتی را نشان میدهند، دارای یک اختلال شخصیتی شدید بوده و با سندرم دون ژوان دستوپنجه نرم میکنند. امروز دون ژوان نه یک ترکیب اسمی که یک صفت مشهور در همه جای دنیا بهحساب میآید؛ مثلا در زبان اسپانیایی به شخصیت زنباره و کسی که انحرافات شدید جنسی دارد گفته میشود.
اولین اجرای دن ژوان بهشکل اپرا و در دو پرده طراحی و اجرا شد. لورنزو د اپونته اپرانامهی آن را نوشت و ساختار موسیقی آن نیز توسط آهنگساز مشهور، ولفگانگ آمدئوس موتسارت نوشته شد.
در این نمایش موزیکال، دن ژوان بهعنوان نجیبزادهای مغرور سعی در تصاحب تمام زنانی دارد که در اطرافش میبیند. این میل افراطی و غیراخلاقی در تصاحب زنان مجرد و متأهل گره داستانی را برای دون ژوان تنگ و تنگتر میکند و در نهایت باعث نابودی این شخصیت میشود. اینکه پایان داستان چیست، شاید پس از دیدن و خواندن آثار مختلفی که بر اساس این شخصیت تابهحال ساختهشده است چندان غیرقابلپیشبینی نباشد، اما چگونگی پرداخت داستان جذابیت منحصربهفردی است که باعث میشود خواندن این اثر را هربار و به هرشکلی برای مخاطب جذاب کند.
کتاب دون ژوان (۴۵)