اگر فرض بر این باشد که عقل محض، انگیزه ای عملی یعنی انگیزه ای کافی و وافی برای ایجاب اراده، در درون خویش دارد، در آن صورت قوانین عملی موجود است، وگرنه همه ی اصول عملی، دستور صرف خواهند بود. در موردی که اراده ی یک موجود متعقل به صورت پاتولوژیک تأثیر پذیرفته باشد، ممکن است دستورها با آن قوانین عملی که از سوی خود آن موجود مورد تصدیق قرار گرفته اند، تعارض پیدا کنند.
حال به کسی می گوئیم نباید وعدهی دروغ بدهی؛ این قاعده ای است که فقط به اراده ی او ارتباط پیدا می کند، صرف نظر از اینکه مقاصد احتمالی وی از این رهگذر قابل وصول باشد یا نباشد. فقط اراده است که باید به صورت پیشین از طریق آن قاعده به طور کامل موجب شود ا ین پیدا کنند. حال اگر این قاعده را به لحاظ عملی قاعده ای صحیح یافته در آن صورت این قاعده یک قانون است، زیرا یک امر مطلق است.