این کتاب، مجموعۀ شعرهای محمدکاظم کاظمی در دو دهۀ هفتاد و هشتاد است. در اینجا پنجاه شعر از این شاعر را میخوانیم که بیشتر در قالبهای غزل و مثنوی است و در مواردی قصیده و رباعی. سراینده در مقدمۀ کتاب، دربارۀ آن میگوید: «این دومین کتاب مستقل از سرودههایم است، یعنی شعرهایی که در این بیست سال و پس از اولین کتاب شعرم «پیاده آمده بودم…» نوشتهام… در کتاب حاضر دست به انتخاب نزدم و تقریبا همه سرودههای این بیست سال را آوردم، با همه فراز و فرودی نسبی که در آنها هست، مگر دو سه شعر خاص که به دلایلی از انتشارشان درگذشتهام و نیز بعضی اخوانیهها و طنزها که اگر تعدادشان به حد نصاب برسد، شاید در دفتری یا دفترچهای دیگر گرد آید. بسیاری از سرودههایم با مسائل دو دهۀ اخیر کشور ما افغانستان پیوند دارد و در پارهای از آنها به اشخاص، وقایع و یا جریانهای سیاسی اشارتهایی شده است. بازنمودن این پیوندها و اشارات، و روشن داشتن انگیزه یا بسترۀ محتوایی سرایش این شعرها ضروری مینمود تا برای رفع ابهام از بعضی سرودهها سودمند باشد یا پژوهشگران و منتقدان را به کار آید.»
از شعرهای منتشر شده در این کتاب میتوان «کفران»، «قصۀ سنگ و خشت»، «بازی»، «شطرنج»، «چوب و شیشه» و «شمشیر و جغرافیا» را نام برد که نام کتاب نیز از این شعر گرفته شده است.
کتاب شمشیر و جغرافیا