"پریا"، تنها دختر خانواده، بسیار به خانوادهاش علاقه دارد و خود را برای شرکت در امتحانات کنکور آماده میکند. در همسایگی آنها پسری به نام "حامد" زندگی میکند که پریا به او علاقهمند است، اما حامد پسری محجوب است و علاقه خود را به پریا نشان نمیدهد. پریا که تصور میکند حامد به او علاقهای ندارد، به "بهرام" که در آمریکا زندگی میکند و توسط مادرش از پریا خواستگاری کرده جواب مثبت میدهد و آن دو بسیار زود با یکدیگر ازدواج میکنند. پریا در آمریکا خوشبخت نمیشود و بهرام نسبت به او بسیار سرد و بیتفاوت است و به او خیانت میکند و این مساله پریا را عذاب میدهد. پریا دچار افسردگی میشود و سرانجام بهرام را ترک کرده و به ایران بازمیگردد و به صورت غیابی طلاق میگیرد. طی اتفاقاتی حامد علاقهی خویش را به او بازگو میکند و به او اطمینان میدهد که همیشه در کنار او خواهد ماند.
کتاب کوه شیشه ای