احمد عزیزی را بیشک میتوان پایهگذار شیوه ادبی شطحنویسی در تاریخ معاصر ایران دانست. گونهای از نثر که بسیار از نثرادبی غنیتر است. چه از حیث محتوا و چه از حیث زبان. در این گونه عزیزی تمام جملاتش را با استعاره و توصیف و تشبیه آذین بسته و به سختی میتوان جملهای ساده را در این ادبیات یافت. از دیگر ویژگیهای این نثر دایره واژگانی وسیع و از آن مهمتر عبارتسازی نویسنده است. عزیزی به ترکیبات موجود بسنده نمیکند و دست به ترکیبسازیهای شگفت میزند. یک لیوان شطح داغ همه شطحیات احمد عزیزی است. نمونهای از این شطحیات چنین است: اگر به نیلوارگی چشمانم باور نمیکنی، گلنار! به ریگرسانی دستانم بنگر، غربتشمار صحاری سرگردانیست… به گلهای آفتم نگاه کن، به باغ آبسالی اندوهم… و قفسخوانی پرندهوار مرا به شلیک آواز شقایقوشت بگیر… مرا در کجاوههای قدیم چشمانت بگذار تا انگشتنگاری آهم را بر گواهینامه آیینههای نگاهت تماشا کنم… شرقیچشما! هجوم مهرگانی پاییز جهانی، بر رستنگاه شکوفهبار ما نابرابر است، مگر اعجاز آسمانی چشمکهایت مسیر خورشیدی اهرام را برگرداند…
کتاب یک لیوان شطح داغ