تمام چهارمقاله عروضی سمرقندی، که در باره نسل روشنفکر آن زمان نوشته شده است و از طب و نجوم و نویسندگی و شاعری و دبیری سخن می گوید، همه آموزش این نکته است که در مقابل سلطه ترک و عرب و عناصر ایرانی داخلی آنها چگونه «سرفکنده نگون» باشید تا لختی از اموال غارتی نصیب شما شود. نمونه عالی آن، رفتار ابوریحان بیرونی در دستگاه سلطان محمود غزنوی است. داستان حکایت از این دارد که ابوریحان بیرونی عالم و دانشمند، منجم و کارشناس و متخصص متعهد مسلمان به علت رأیی مخالف طبع سلطان محمود غزنوی که در زمینه تخصصی خود داده بود، زندانی شد. وی غلامی داشت که از زندان بیرون می رفت و مواد مورد احتیاج ابوریحان را تهیه میکرد و به زندان می آورد: روزی این غلام به سر مرغزار غزنین میگذشت، فالگویی او را بخواند و گفت: «در طالع تو چند سخن گفتنی همی بینم، هدیه ای بده تا ترا بگویم. غلام درمی دو بدو داد. فالگوی گفت: «عزیزی از آن تو در رنجی است از امروز تا سه روز دیگر از آن رنج خلاص یابد و خلعت و تشریف پوشد و باز عزیز و مکرم گردد.» غلامک همی رفت تا به قلعه، و بر سبیل بشارت آن حادثه با خواجه بگفت، بوریحان را خنده آمد و گفت: «ای ابله! ندانی که بچنان جای ها نباید استاد، دو درم به باد دادی.» گویند خواجه بزرگ احمد حسن میمندی درین شش ماه (که بوریحان در زندان بود فرصت همی طلبید تا حدیث بوریحان با سلطان محمود بگوید... (وقتی داستان را برای محمود تازه کرد، محمود)... آن گاه گفت: «خواجه بداند که من این دانسته ام و میگویند این مرد را در عالم نظیر نیست مگر بوعلی سینا، لکن، هردو حکمش برخلاف رأی من بود و پادشاهان چون کودک خرد باشند، سخن بر وفق رأی ایشان باید گفت تا از ایشان بهره مند باشند. آن روز که آن دو حکم بکرد، اگر آن دو حکم او یکی خطا شدی به افتادی او را، فردا بفرما تا او را بیرون کنند و اسب و ساخت و زر و جبه ملکی و دستار قصب دهند و هزار دینار و غلامی و کنیزکی.» پس همان روز که فالگوی گفته بود، بوریحان را بیرون آوردند ... سلطان از او عذر خواست و گفت با بوریحان «اگر خواهی که از من برخوردار باشی سخن بر مراد من گوی، نه بر سلطنت علم خویش.» بوریحان از آن پس سیرت بگردانید. و این یکی از شرایط خدمت پادشاهان است، در حق و باطل با او باید بودن و بر وفق کار او تقریر باید کردن...
کتابی بسیار زیبا و عبرت آموز در این کتاب به عوارض و دلایل ماندگاری خودکامگی نظام سیاسی پرداخته شده است. قسمتی از کتاب: فرهنگ سیاسی ایران چون نتوانسته تلقیات خود را از واقعیات اجتماعی تصحیح کند، همیشه فریدونش پس از چندی ضحاک میگردد. اگر فردوسی صد بار در تاریخ زنده میشد نمیتونست داستانی دیگر برای به تصویر کشیدن چهره سیاسی ایران به نظم آورد. "که گر هفت کشور به شاهی تارست چرا رنج و سختی همه بهر ماست"
کتابی بسیار مفید و ارزنده که مطالعه آن بر هر ایرانی واجب است .مقدمه قدری سنگین است ولی در ادامه با نگارشی روان و زیبا شما را مجبور به ادامه مطالعه میکند .
ای کاش کتاب جامعه شناسی خودکامگی ۲واحد عمومی برای تمام رشتههای دانشگاهی ایران در نظر گرفته میشد و بحث و تحلیل و نقد این کتاب برای رشتههای انسانی در دانشگاه واحدی اجباری...
بنده این کتاب را سال 1386 مطالعه کردم، در حالیکه هیچ ارتباطی به رشته دانشگاهیم نداشت، مطالعه آن را به تمام گرایشهای علوم انسانی توصیه میکنم.
بنده قصد خرید این کتاب رو برای ارائه سر کلاس دارم و حتی به دوستانم معرفی کردم . ایمان رمضانی دانشجوی دکتری علوم سیاسی
بنده با توجه به اینکه دانشجوی دکتری علوم سیاسی هستم گرایش مسائل ایران با بررسی و تحقیق و تفحصی که در سایتهای اینترنتی داشتم کتاب جامعه شناسی خودکامگی اثر رضاقلی رو انتخاب کردم که به عنوان موضوع کنفرانس سر کلاس درس ارائه بدهم و بعد از اینکه به استاد این کتاب رو معرفی کردم برای ارائه، ایشون تجربیاتی فراوان در این حوزه داشتند این کتاب رو تائید و پذیرش کردند و خیلی خوششون اومد، البته مطالعاتی که از طریق سایت داشتم از بخشهای این کتاب به نظرم بسیار جالب اومد ولی هنوز کتاب رو خریداری نکردم .