این کتاب را نه سال پیش به مناسبتی نوشتم که نقطه نظر های خود را به صورت کتبی به دوستانی ارائه نمایم که تصور می کردند با تغییر یک فرد یا چند نفر و به صورت حاضر و آماده می توان تحولات عظیمی در ساختار های سیاسی، اجتماعی و افتصادی ایران به وجود آورد که خوانندگان خواهند دید که چنین چیزی از تحلیل های این کتاب بر نمی آید.
جامعه ایرانی در حالت عادی امثال سالار ها و آصف الدوله ها و میرزا آقا خان ها را تولید می کرد و اگر استثنا و اشتباها اشخاصی مثل قائم مقام یا امیرکبیر پا به عرصه فعالیت می گذاشتند، این فرهنگ به سرعت رفع اشتباه می کرد و در فاصله یکی دو سال این بزرگان را می کشت که به راستی این ملت در خور این بزرگان نبود.
وزارت خانه ها برای این تاسیس نشده بودند که وظایف تقسیم کار اجتماعی را به عهده گرفته و خدمات مستمر داده و برنامه ای برای پیشرفت کشور داشته باشند بلکه هر صاحب نفوذی بر سر دستگاهی که درست کرده بود نشسته بود تا بتواند از سرمایه ها و عواید مملکتی هر مبلغی را که بتواند بگیرد.