کتاب جامعه شناسی نخبه کشی

The Sociology of Elitism
کد کتاب : 18417
شابک : 978-9643123505
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 238
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1998
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 46
زودترین زمان ارسال : 9 اردیبهشت

معرفی کتاب جامعه شناسی نخبه کشی اثر علی رضاقلی

جامعه شناسی نخبه کشی نوشته ی علی رضاقلی در مورد عملکرد نخبگان سیاسی و چگونگی رفتار جامعه ایران با آنها است. وی در این کتاب به تحلیل جامعه شناختی برخی ریشه های تاریخی استبداد و عقب ماندگی در ایران می پردازد. جامعه شناسی نخبه کشی در سال 1377 پرخواننده ترین کتاب در حوزه ی مطالعات سیاسی شناخته شد. این کتاب تحلیلی جامعه شناختی یکی از ریشه های تاریخی استبداد و عقب ماندگی در ایران است و به همین منظور نویسنده به تحلیل شرایط سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی زمان قائم مقام فراهانی ، امیرکبیر و مصدق می پردازد. نویسنده با استفاده از شواهد تاریخی ، استدلال می کند که ساختار اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی ایران به گونه ای است که به نخبه گان سیاسی اجازه اصلاح وضع موجود را نمی دهد زیرا جامعه تحمل اصلاحات را ندارد و درنتیجه دست به کشتن نخبگان می زند. کتاب با موشکافی و ارائه اطلاعات دقیق پاسخی پیش روی این پرسش بنیادین می گذارد که بالاخره تغییر از پایین شروع می شود یا از بالا؟ و در نهایت پاسخی می دهد که تناقضی شگفت و کمی کمیک دارد. جامعه اجازه ی تغییر و اصلاح را به نخبگان نمی دهد اما به گونه ای دردناک خواستار تغییر و تحول است. این کتاب مشتمل بر چهار فصل است: ویژگی فرهنگی اقتصادی ایران،
میرزا ابوالقاسم قائم مقام، میرزا تقی خان امیرکبیر اتابک اعظم (هفتمین نخست وزیر) و از امیر تا مصدق.

کتاب جامعه شناسی نخبه کشی

علی رضاقلی
علی رضاقلی (متولد ۱۳۲۶، تهران -۸ فروردین ۱۴۰۱ ) پژوهشگر ایرانی حوزه جامعه‌شناسی و علوم سیاسی‌ست. او با نوشتن دو کتاب جامعه‌شناسی خودکامگی و جامعه‌شناسی نخبه‌کشی در صحنه جامعه‌شناسی ایران مطرح شد.
دسته بندی های کتاب جامعه شناسی نخبه کشی
قسمت هایی از کتاب جامعه شناسی نخبه کشی (لذت متن)
این کتاب را نه سال پیش به مناسبتی نوشتم که نقطه نظر های خود را به صورت کتبی به دوستانی ارائه نمایم که تصور می کردند با تغییر یک فرد یا چند نفر و به صورت حاضر و آماده می توان تحولات عظیمی در ساختار های سیاسی، اجتماعی و افتصادی ایران به وجود آورد که خوانندگان خواهند دید که چنین چیزی از تحلیل های این کتاب بر نمی آید.

جامعه ایرانی در حالت عادی امثال سالار ها و آصف الدوله ها و میرزا آقا خان ها را تولید می کرد و اگر استثنا و اشتباها اشخاصی مثل قائم مقام یا امیرکبیر پا به عرصه فعالیت می گذاشتند، این فرهنگ به سرعت رفع اشتباه می کرد و در فاصله یکی دو سال این بزرگان را می کشت که به راستی این ملت در خور این بزرگان نبود.

وزارت خانه ها برای این تاسیس نشده بودند که وظایف تقسیم کار اجتماعی را به عهده گرفته و خدمات مستمر داده و برنامه ای برای پیشرفت کشور داشته باشند بلکه هر صاحب نفوذی بر سر دستگاهی که درست کرده بود نشسته بود تا بتواند از سرمایه ها و عواید مملکتی هر مبلغی را که بتواند بگیرد.