کتاب ماجراهای رضا و فاطمه

Adventures of Reza and Fatemeh
کد کتاب : 122174
شابک : 978-6227533590
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 44
سال انتشار شمسی : 1400
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 12 آذر

معرفی کتاب ماجراهای رضا و فاطمه اثر رضا خلخالی

ماجراهای رضا و فاطمه داستان خواهر و برادری است که در این کتاب به زندگی آن‌ها سفر می‌کنیم. آن‌ها ماجراهای زیادی را پشت سر می‌گذارند و هر ماجرا یک نکته و یک یادگیری جذاب برای ما دارد. در انتهای هر داستان هم بخشی مانند کتاب کار طراحی شده تا بچه‌ها بتوانند بعد از خواندن آن، با کتاب بازی کنند و از طریق بازی بیاموزند.

کتاب ماجراهای رضا و فاطمه

قسمت هایی از کتاب ماجراهای رضا و فاطمه (لذت متن)
یک روز بعداز خوردن صبحانه، مادرشان برای خرید وسایل هفت سین به بازار می رفت. رضا و فاطمه از او خواستند که همراه او به بازار بروند. فاطمه بسیار خوشحال بود و همیشه برای خرید هفت سین همراه با مادرش به بازار می رفت. نزدیک خانه آنها بازاری قرار داشت و تصمیم گرفتند پیاده به آنجا بروند. قبل از اینکه راه بیوفتند مادر گفت که ماسک هایشان را حتما بردارند. چون یک سالی هست که بیماری کرونا آمده و باید زمانی که بیرون می رویم ماسک بگذاریم تا سریع تر این بیماری ازبین برود. در راه فاطمه سوالی برایش ایجاد شد و از مادرش پرسید: مادر این درخت ها و گل ها که تا الان بی برگ بودن چطور الان پر از گل و برگ هستن؟ - فاطمه جان بهار فصلی است که درختان از خواب زمستانی بیدار می شوند و شکوفه می دهند. - درختان چرا به خواب زمستانی می روند؟ رضا که داشت به حرف های مادرش و فاطمه گوش می داد گفت: درختان به این خاطر به خواب زمستانی می روند که در فصل زمستان یخ نزنند و بتوانند در فصل بهار دوباره شکوفه دهند. - آفرین پسر گلم. از دور صدای همهمه فروشندگان می امد. ماهی قرمز، سبزه. - بچه ها ماسک های خود را در نیاورید و دست به جایی هم نزنید. وقتی وارد بازار شدند فاطمه چشمش به تخم مرغ های رنگی زیبایی افتاد و از مادر خواهش کرد تا برایش بگیرد. فاطمه بعداز انتخاب تخم مرغ صورتی کوچکی، از مادر تشکر کرد و در تمام راه حواسش به تخم مرغ رنگی اش بود که نکند ناگهان بشکند. مادر همه سین های سفره هفت سین را خرید و به سمت خانه به راه افتادند. زمانی که به خانه رسیدند فاطمه و رضا مشغول چیدن سفره هفت سین بودند.