در نگاره سیزدهم هوا تاریک شد- پرندگان باغ نیاکانب را به ترک گفتند- بال های بریده به جا مانده و منقارهای آواز- فراموشی روی گل ها و شعرها تار تنید- دوست من در آن سال های مصیبت- چرا یک بار هم سراغم نیامدی؟- بال هایت کو؟ هان! حالا می فهمم- نگاره سیزدهم را- با آن همه نقوش طرب زا و عطر و رنگ و...