«آنیش» رمانی است درباره دختری که تهران را رها میکند تا در یکی از بیمارستانهای کوچک حومه تبریز کار کند. پروین بومی همین منطقه است و به خانه پدربزرگ و مادربزرگش برگشته است اما حالا تک و تنهاست. در همان صفحه اول با روایتی سرراست و جالب میفهمیم که او رادیولوژیست است و هیچ خانوادهای ندارد و ظاهرا با کسی به اسم دکتر راد هم مشکلاتی در گذشته داشته است. در صفحه دوم متوجه میشویم برخلاف تنها دوستش، شهلا که بسیار شوخ و سرحال و پرانرژی است او تنهایی را دوست دارد و با آن، جز وقتهایی کوتاه مشکلی ندارد.
رمان «آنیش» روایت حال و هوای زنی است که گویی از زانوهای بلند شهر تهران پایین پریده تا در دامن روستایی آرام بتواند خودش را بازیابد.
کتاب آنیش