«کیت مرگ» رمانی دیگر از سوزان سانتاگ است و خواننده را به دل یک ماجراجویی وهمآلود و نفسگیر میبرد. با اینکه این اثر دومین رمان و از آثار اولیهی سانتاگ بهشمار میآید، جانمایهی دیدگاهها و فلسفهی متأخر او را با خود حمل میکند. رمان ماجرای مردی است به نام دالتون دیدی هارون که به سفری درونی و وجودی پا میگذارد و با وسواسها و دلنگرانیهایی همچون مرگ، میرایی، هویت و غیره دستوپنجه نرم میکند. ماجراهای رمان که از چشمانداز ذهن او روایت میشود، گسیخته و بهغایت تصادفیاند. چه آنکه گاهوبیگاه جهت ارائهی تأملات و واکاویهای فلسفی و وجودی روایت، نفس قطع میکند؛ تنها برای اینکه دیوانهوارتر شتاب بگیرد. سانتاگ از این جهت و از لحاظ کیفیت جهان داستانیاش به کوندرا و کافکا نقب میزند.
دیدی که در کار تبلیغات برای یک شرکت تولید میکروسکوپ است اسیر رنجی درونی میشود و این رنج با عبور از لنز رخدادهای بیرونی نظیر دلباختنش به دختری نابینا یا کشتن یک کارگر راهآهن، چندصدبرابر بزرگنمایی میشود. سانتاگ در طول این رمان تجربی، از تکنیکهای گوناگون و بدیع نویسندگی بهره میگیرد و با بازی با روایت و زاویهدید، با کم و زیاد کردن حسابشدهی طول جملات، با تکیهبر ذهنیگرایی افزون و نهچندان قابل اعتماد دیدی، مرز رویا و واقعیت را درهم میآمیزد و اثری بهغایت تجربی و مدرن خلق میکند. سانتاگ حتی اشاره کرده است که لوئیس بونوئل، فیلمساز سوررئالیست اسپانیایی، علاقه داشته اقتباس سینمایی «کیت مرگ» را بسازد.
«کیت مرگ» رمانی مدرن در سنت کافکایی و کوندرایی است، اما بههیچوجه به آن محدود نمیماند. تجربهگریهایی که در زمینهی فرم و محتوا میکند، آن دو را چنان درهم میتند که جداییناپذیر مینمایند. «کیت مرگ» خواننده را از گریبان میگیرد و به جهان خود فرو میغلتاند و او را گامبهگام به ژرفای رنج و اندوه وجودی دیدی رهنمون میکند؛ تجربهای که مدتها از یادها فراموش نمیشود.
کتاب کیت مرگ