توی هفده سالگی بازم حالش بد شد. دکتر گفته بود اگه درمان نشه، یاغی و سرکش میشه. اون وقت ها ترک تحصیل کرد و خونه نشین شد. اصلا همش تقصیر باباش بود. اگه اون نامرد، آدم های کثیف و هرزه رو به باغ نمیکشوند؛ بچه ی من این جوری نمیشد. بابک دیوونه نبود، دیوونه ش کردن...
(برگرفته از متن ناشر)
از نظر گوتیک بودن یا همون فضای جنایی و معمایی فوق العاده بود و از نظر احساسی بودن هم مثل سایر آثار این نویسنده (اشک عشق) اشک منو درآورد اما نویسنده جواب خیلی از سوالای خواننده رو نمیده، مثلا چه بلایی سر بابک اومد؟ یا نسرین زنده بود یا مرده؟ یا آخرش بنفشه نوید رو ول کرد یا بازم باهاش موند؟ و کلی سوال دیگه که هیچ جواب منطقی نداره... مرگ سیاوش هم قشنگ نبود. یعنی مردنش برام باورکردنی نبود. باز بودن پایانش به دلم ننشست. اینم بگم کیفیت صحافی کتاب بسیار پایین بود. نسخهای که من خریدم با یک بار خواندن تمام برگ هاش از زیر چسب دراومد که باید انتشارات محترم یه خورده ارزش برای پولی که مخاطب برای یک کتاب میپردازه رو قائل باشه. در کل ارزش خوندن داره و پیشنهادش میکنم.
سلام.... من به پیشنهاد یکی از دوستانم این کتاب رو خوندم. در یک جمعهی پاییزی منو به دل داستانی جذاب برد که هنوز تمام اون لحظات و اتفاقات و حرفا توی خاطرمه. قلم و اطلاعات دادن نویسنده بسیار عالی بود. من ازش لذت بردم... نکتهی جالب کتاب این بود که نویسنده کتاب اصلن نه شعار میده و نه قضاوت میکنه و نه چیزی فقط تو رو دعوت میکنه به دل جریانی سیاه که متاسفانه هرروز در جامعه داره اتفاق میفته. جمله و برداشتی که از این کتاب داشتم این بود: همیشه تمام خودتون رو برای کسی نزارین و یه کوچولو جا واسه بد بودن آدمهای خوب زندگیتون بزارین؛ چون همون آدما هرچند هم خوب باشن ممکنه روزی براتون هیولا بشن. یاحق✔️🌱
سلام واقعاً کتاب زیبایست مثل دیگر آثار ایشان
سلام. کتاب فوق العاده جذابی بود که هم تم عاشقانه داره و هم تم معمایی و هم جنایی... خیللللی نثر روان و جذابی داره با کلی شخصیتهای جالب... توصیه میکنم حتمن بخونید 👌👌ممنونم از آقای فولادوند و قلم زیباشون🌺🌺🌺
آدمک مخوف یک درام اجتماعی-جنایی است از زندگی دختری بهنام نسرین که با پسری روانپریش بهنام بابک ازدواج میکند و بعد از چند ماه زندگی مشترک؛ بابک به یکباره ناپدید میشود. نسرین از طریق سرگرد فاتح به سرنخهای تازهای از زندگی همسرش میرسد که پای لیلا(زن اول بابک) هم به ماجرا کشیده میشود. او هرچه جلوتر میرود، در مییابد که هویت واقعی بابک را نشناخته و بازی خورده است. در این کتاب، نویسنده نقبی به گذشتهی تلخ بابک میزند که زخم سنگین آن دوران، اینک بر تمام زندگی او سایه افکنده است و باعث شده که دنیای نسرین و لیلا را هم دچار سیاهی و تباهی کند. {کتابی که بارها و بارها ارزش خوندن رو داره. فضاسازی کتاب واقعآ عالی دراومده.}
چه زیبا و ستودنی بود این کتاب. چهقدر زندگی نوید و بنفشه رو خوب نشون داده بود. خیلی جالب عشق یکطرفه بنفشه به نوید رو به نمایش گذاشت. و چه واقعی زندگی یه خواننده رو به چالش کشید. واقعا کار قشنگی بود. همین کتاب از شاهین فولادوند منو مجاب کرد که شب تلخش رو از کتابراه بخونم که نشر روزگار چاپش کرده بود. به شدت توصیه میکنم اون رو حتما در لیست کتابهایی که باید بخونید قرارش بدید. شب تلخ بی نظیر بود. موضوعاتی که این نویسنده انتخاب میکنه، درد جامعهی امروزه وچه قلم روان و یکدستی. حتی در انتخاب دیالوگها وسواس زیادی به خرج میده خصوصا در کتاب شب تلخ دیالوگها محشر بود. من چندبار خوندمش. آدمک مخوف هم واقعا جذاب بود. کتابهای بیشتری از این نویسنده بگذارید.
یکی از بهترین کتاب هایی که به محض شروع کردن به خوندن نمیشه زمین گذاشتش و تا آخر باید خوندش بسیار هیجان انگیز و در عین حال شیوا بود با لحظه به لحظه کتاب اشک ریختیم خندیدیم و نیم خیز شدیم تبریک میگم به جناب اقای فولادوند برای قلم شیواشون
درود. یکی از بهترین کتابهایی که در این یکی دو سال اخیر خوندم. واقعن محشر بود. شاید به جرئت بگم یکی از کتابهای ارزشمندی که تاکنون این انتشارات منتشر کرده.🌷🌷
بابک آدمک مخوف نبود... بنظرم کیان بود که از اول با اون کار پلیدش کودکی و بچگی بابک بیچاره رو خراب کرده بود و این همه سال زجرش داده بود... و مسبب تمام اتفاقاتی که به سر این خانواده افتاد هم کیان بود که آخر سر خودش هم کشته شد و به سزای عملش رسید.... کتاب رو دوست داشتم%
تبریک میگم به نویسنده کتاب آدمک مخوف به نظرم کتاب بسیار خوب و زیبایی بود و خیلی مخاطب روبه فضای یه پرده سینما میبره که انگار تمام اون صحنه هارو با تجسم جلوی جشم مخاطب میگذره. خیلی راحت احساست مخاطب رو در برمیگره بنظرم خیلیم واضح حرفای نویسنده رومیشه فهمید از اتفاقات سمال و نسرین براشون آرزوی توفیق و سر بلندی وموفقیت روز افزون دارم انشالله کتاب دیگه هم از آقا شاهین بخونیم ❤️✨
غمگین بود. 😔 دلم خیلی برای نازی سوخت. یه هو هم خواهرشو از دست داد هم شوهرشو که به شدت عاشقش بود و برادرش هم معلوم نبود توی شمال چه اتفاقی براش افتاد. صحنه آخر قبرستان هم دوست داشتم وقتی که برف میبارید و مهری و لاله کنار نازی بودن و تنهاش نذاشتن. انگاری خدا اونارو رسونده بود که نازی از بی کسی نمیره طفلی. چه داستان غمانگیزی بود...
سلام. آدمک مخوف همون قدر که تلخ و دردناکه؛ همون قدر هم جذاب و لذتبخشه. به نظرم مواردی اومد که تا یادم هست بگم: اولش نوشتن درباره این موضوعات واقعا جسارت میخاد که همین جسارت نگارنده یکی از امتیازاتش محسوب میشه/ بعدش اولین فیلمنامه ای بود که چون هنوز فیلم نشده براش انتخاب بازیگر کرده بود و چه چینش بکری (مربع عشقی بین سینا مهراد. آنا نعمتی. مهرداد صدیقیان و بهاره کیانی افشار واقعا به دلم نشست)/ریتم تند کتاب عالی بود، محاله کسی شروع کنه تا آخر نخواد بخونه/ از موارد حاشیه ای و فقط صفحه پر کردن به دور بود/ گفتگوهای بین آدما بیهوده نبود و فقط میرفت سر اصل مطلب. منظورم اینه زیاده گویی نداشت اصن/ زنان گذشته و همون فلاش بکهای لیلا و سیاوش خیلی خیلی قشنگ و جذاب بود انگاری داشتم توی ذهنم اونو میساختمش/ انتخاب بعضی اشعار، جملهها و همه و همه دست به دست هم دادن تا این کتاب قوی نوشته بشه/ کلی بخام بگم کتاب بی نظیری هست و از نقد و گفتگوهای آخر کتاب هم غافل نشید. سپاس از ایران کتاب عزیز.💐
سلام. اولین کتاب فیلمنامه ای بود که تا به حال خواندم. به نظرم سطح کتاب خیلی بالا بود و خوب نوشته شده بود. شخصیتهای درون داستان درست هدایت میشدند. خانوادهها خوب به هم ربط داده شده بود. موضوع هم تازه و بکر بود کاش نویسندگان بیشتری در این باره بتوانند بنویسن. انتخاب بازیگرا هم خوب و منطقی بود. فقط یه جاهایی گذری رد میکرد که فکر میکنم سانسور شده بود. 👌👌✌️
من آخرش نفهمیدم بنفشه پشت اون پنجره چی دید؟ چرا نوید رو ترک کرد اصن؟ فک کنم کتاب زیادی سانسور شده بعضی جاهاشو نمیدونم چی شد 🤔🤔🤔
عاره منم باهات موافقم. یه کم گنگ بود ولی خب معلوم شد که نوید خیانت کرده و با آدم دیگه ای بوده. البته من اینو توی نقد آخر کتاب متوجه شدم. نقدشو بخونی بد نیست. حدس منم سانسور شدید هست. اما کتاب ارزشمندی بود، ارزش اینو داره یکی دوباری خونده بشه. خسته کننده نبود👌👌
نه دوست عزیز، اشتباه متوجه شدی. اینکه نوید با رفیقش کنار دریا تنها موند معنیش این نیست که با اون رابطه برقرار کرده و اصلا نوید همچین گرایشی نداشت. چون بار آخر هم با یه دختر ارتباط داشت و ازش برای کار تبلیغی کلیپش به عنوان بازیگر استفاده کرده بود. به نظرم کتاب رو خوب متوجه نشدی. در ضمن معلوم نشد که بنفشه چی دید ولی هیچجای کتاب هم چیزی با عنوان معاشقه و رابطه داشتن نوشته نشده بود؟!؟ از کجا آوردی این حرفو؟ انگار نویسنده؛ قصهی بنفشه و نوید رو با یه علامت سؤال بزرگ❓به پایان رسوند و میخواست بفهمونه که نوید آدم تنوع طلبی هست و اهل زندگی و اینا نیست و برای همین هم بنفشه از زندگیش رفت بیرون... الکی به کتاب انگ نچسبونید. چون اصلا درباره این موضوع نیست که شما گفتی. بهنظرم دوباره با دقت بخونید!
سلام. من این کتابو از شهر کتاب تهیه کردم. کتاب خیلی قشنگیه... چیزی که برام جالب بود نوع زبانی بود که نویسنده برای داستانش انتخاب کرده. درسته فیلمنامه هست ولی انگار یه رمان میخونی و اصلا خسته کننده نیست. نویسنده سعی داشته هم تکنیکهای فیلمنامه رو به کار ببره و هم با زبان درست خواسته که کار رو به سمت رمان ببره که خواننده با خواندنش بیگانه نباشه. و چیزی که خیلی برام لذت بخش بود انتخاب بازیگرانی بود که براش انتخاب کرده. ترکیب امیرحسین آرمان با نگار فروزنده. امیرعلی دانایی با الهام جعفرنژاد و... قشنگ با همون بازیگرا توی ذهنم فیلم رو ساختم و ازش لذت بردم. از آثار دیگر این نویسنده بیشتر بگذارید.