کتاب «حقیقت من» نوشته آلن واتس، که در سال 1966 منتشر شد، به بررسی ابعاد فلسفی و معنوی وجود انسانی میپردازد و مفاهیم متعارف و رایج غربی از «فردیت» و «تمایز» را نقد میکند. تز اصلی کتاب واتس این است که احساس «من» به عنوان موجودی مجزا و منزوی یک توهم است. او استدلال میکند که این توهم علت اصلی بسیاری از درگیریها و بحرانهای وجودی است که افراد و جوامع با آن مواجه هستند. او معتقد است که هویت واقعی ما محدود به بدن و ذهن شخصی ما نیست، بلکه ذاتا به کل جهان مرتبط است. او با برای اثبات این ایدهی خود با بحث دربارهی توهم خود متمایز آغاز میکند که منظور از آن، در نظر گرفتن فرد مجزا و جدا از جهان خارج است. به عقیدۀ واتس این دیدگاه منجر به احساس بیگانگی و تضاد میشود، زیرا افراد خود را در تقابل با جهان اطراف خود میشناسند. او این توهم را با سنتهای فلسفی شرقی، بهویژه هندوئیسم و بودیسم، مقایسه و در تضاد قرار میدهد، که «خود» را مرتبط با یکدیگر و کل کیهان معرفی میکنند. واتس با تکیه بر فلسفه هندو «ودانتا» توضیح میدهد که خود واقعی یا «آتمان»، «من» نیست، بلکه واقعیتی است که همه موجودات را به هم متصل میکند. او از استعاره موج و اقیانوس برای نشان دادن این مفهوم استفاده میکند: همانطور که یک موج از اقیانوس جدا نیست، افراد نیز از جهان جدا نیستند. واتس استدلال میکند که این درک میتواند به احساس عمیق صلح و وحدت منجر شود. با این حال اذعان به ارتباط ما با جهان، بسیاری از مفروضات اساسی فرهنگ غرب، از جمله تأکید بر فردگرایی و ماتریالیسم را به چالش میکشد که اکنون تبدیل به تابو شده اند. این تابو توسط نهادهای اجتماعی، مذهبی و آموزشی که توهم خود متمایز را ترویج میکنند، دائما گسترش مییابد. با این اوصاف میتوان گفت که کتاب «حقیقت من» هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ عملی میتواند در مواجهه به مسئلۀ هویت به مخاطبان خود کمک کند و درک عمیق تری از خودشان و جهانشان به آن ها اعطا نماید.
کتاب حقیقت من