حال عاشقی که معشوقش او را نبیند چطور خواهد بود؟ نه اینکه او رزا در نظر نگیرد یا نخواهد ببیند، اصلا (نتواند) ببیند.
خبر شوکهکننده است. کافی است به گوشهای نامحرم برسد تا خون به پا شود. ولفا، شاهزاده قبیله جنیان کافر، عاشق یک انسان مسلمان شده است! ولفا تنها قصه عشق نیست. ولفا داستان دلدادگی و بدل شدن به معشوق است.
داستان دلدادگیهایی که ما را رشد میدهد یا نابود میکند. ولفا، دل در گرو عشقی ممنوعه نهاده و در پی معشوق، پا به مشهد میگذارد. همان روزهایی که مأموران حکومت رضاشاهی گوهرشاد را به توپ و گلوله بستند.
در آنسوی میدان، شومان، دلداده پیشین ولفا، قد علم کرده است. کسی که ریاست قبیله به او خواهد رسید. به این معجون پر از دلهره و هیجان، ابلیس را هم اضافه کنید. ابلیسی که سرور گروهی از جنیان است و شومان را به خود فرامیخواند تا سایه قدرتش بخش دیگری گروه جنیان را در خود فروببلعد. ولفا چه خواهد کرد؟ از عشقش دست خواهد کشید؟ یا دست دوستی به ابلیس بلند خواهد کرد و قدرت و شوکت را برای خود و قبیلهاش به ارمغان خواهد آورد؟
ولفا رمانی عاشقانه و فانتزی است که شما را برای ساعتها پای کتاب نگاه میدارد و پلکزدن را نیز از یادتان خواهد برد.
کتاب ولفا