سرچشمهی افکار آدمی از کجاست؟ آنچه اکنون بدانها باور داریم، فکرهایی که در سر میپرورانیم و نظراتی که در مورد موضوعات مختلف ارائه میدهیم آیا واقعا محصول اندیشه و تجربیات خودمان است؟ یا اینکه جایی در سفر زندگی، به ذهنمان وارد شده و از آن زمان تاکنون و حتی تا آخر عمر آنها را همچون باری بر دوش میکشیم و اغلب نیز حاضر نیستیم هیچکدامشان را رها کنیم تا شاید کمی سبکبار شویم. افکاری که منشاء باورهایمان میشوند و در اعماق ناخودآگاهمان ثبت و ذخیره میگردند و باورهای مرکزیمان را شکل میدهند و بدل به چارچوبهای ذهنی و اصولی مسلم میشوند که براساس آنها زندگی میکنیم و پیرامون خود را ادراک و تفسیر میکنیم؛ افکار و باورهایی که ریشهی بسیاری از رنجهایمان و نیز مبنای قضاوتهایمان نسبت به پدیدهها و افرادند، درحالیکه برای بسیاری از آنها استدلال منطقی و موجهی نداریم و خود بهطور آگاهانه انتخاب نکردهایم که آنها را بر دیوار ذهن خویش بیاویزیم و در کولهبار اندیشهمان جای دهیم.
در کتاب پیش رو، نویسنده تلاش دارد با بیانی ساده و همهفهم و بهرهگیری از تمثیل و تصویر، به نقد باورهای نهادینهشده در عمق ذهن بپردازد و مفاهیمی عمیق را در قالبی بیتکلف منتقل نماید. مفاهیمی که تداعیگر نظرات و اندیشههای متفکران نامی همچون زیگموند فروید در باب ضمیر ناخودآگاه و نیز فردریش نیچه در خصوص رهایی از زندان باور و مراحل دگردیسی انسان است.
این کتاب، خوانندگان را دعوت میکند به عمیقتر و دقیقتر دیدن همهی آنچه که در زندگی روزمره با آنها سروکار دارند- روابط، عواطف، گذشته و آینده- و تلنگری برای توجه به اینکه نگاه ما به یک موضوع یا رخداد، به خودمان بستگی دارد و به انتخاب ما برای چگونه دیدن آن. انتخابهایی که میتوانند به ما قدرت دهند یا قدرتمان را بگیرند.
کتاب باور کن که آزادی