داستان دربارهی دختر جوانی به نام «نگین» است که سرنوشت، تقدیر تلخی را برایش رقم میزند. این رمان از یک راز سر به مهری صحبت میکند که در پی آن انتقام، رفاقت و عشق را به دنبال دارد. نگین با از دنیا رفتن کسی که دوستش داشت، آرامشش را از دست میدهد و با صلاحدید غیرمنطقی اقوام، که درمان اوضاع روحی نگین را ازدواج میدانستند، مجبور میشود از مردی که در آتش انتقام میسوزد و منتظر فرصت است، دست یاری طلب کند...
(از متن ناشر)