کتاب ارزیابی شتابزده

Hasty evaluation
کد کتاب : 129899
شابک : 978-6226640190
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 252
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 13 آذر

ارزیابی شتابزده
Hasty evaluation
کد کتاب : 141634
شابک : 978-9640022863
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 227
سال انتشار شمسی : 1403
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 13 آذر

ارزیابی شتابزده
Hasty evaluation
کد کتاب : 8717
شابک : 9782000003250
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 239
سال انتشار شمسی : 1391
سال انتشار میلادی : 1965
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 13 آذر

معرفی کتاب ارزیابی شتابزده اثر جلال آل احمد

کتاب ارزیابی شتابزده مجموعه ای از 18 مقالۀ جلال آل احمد، در نقد ادب، اجتماع، هنر و سیاست دهه چهل شمسی است. ارزیابی شتابزده که می توان آن را به راستی نماد روشنفکری ایران در این دهۀ حساس و مهم 40 خواند، با همۀ ویژگی ها و خصایلی که از ذهنیت ایرانی در آثار و اندیشه های روشنفکران این دوره بازتاب یافت، از توسعه گرایی تا نقد توسعه، از چرخش به سمت غرب تا نقد آن تحت عنوان غرب زدگی، از توجه به آثار ادبی و هنری غربی به ویژه فرانسوی تا کوشش برای نوعی از بومی گرایی و در نهایت بازگشت به خویشتنی که جنبۀ سلبی اش بر جنبۀ ایجابی اش غلبه داشت و اگرچه می دانست چه نمی خواهد، اما تصور دقیق و تاریخ مند و روشنی از آنچه می خواست نداشت.

کتاب ارزیابی شتابزده


ویژگی های کتاب ارزیابی شتابزده

فهرست کتاب های پرفروش ایران

جلال آل احمد
جلال آل احمد (۲ آذر ۱۳۰۲ و براساس برخی روایت ها ۱۱ آذر، ۱۳۰۲، تهران - ۱۸ شهریور ۱۳۴۸، اسالم، گیلان) روشنفکر، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ایرانی و همسر سیمین دانشور بود. آل احمد در دههٔ ۱۳۴۰ به شهرت رسید و تأثیر بزرگی در جریان روشنفکری و نویسندگی ایران داشت. نویسندگانی چون نادر ابراهیمی و غلامحسین ساعدی از او تأثیر گرفتند.جلال آل احمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانواده ای مذهبی در محلهٔ سیدنصرالدین شهر تهران به دنیا آمد. وی پسر عموی آیت الله طالقانی بود. خانوادهٔ او اصالتا اهل شهرستان طالقان و روستای ا...
قسمت هایی از کتاب ارزیابی شتابزده (لذت متن)
از سیمین پرسیدم: - عیال، نکند می خواست قضیه دیگری را مطرح کند؟ گفت: - نمی دانم. نه چندان صریح بود که بشود یک جایی دست بر رویش گذاشت. اما به هر صورت دعوای همیشگی دو زن برای تصاحب یک مرد را من دیدم و تا زنها به انتظار انتخاب مردها نشسته اند همین بازی ها است. گفتم: - خوب. چه می گویی درباره ی به « کویر گریختن» ؟ گفت: - این که… می دانی یعنی فرار. و هر فراری یعنی نوعی « فراستریشن». چه ترجمه می کنی؟ وازدگی؟ گفتم: - مثلا. اما در عوض « مهر» برگشت به شهر. این را چه می گویی؟ گفت: - چه فایده؟ رفت که مثل سگها سر مزبله بنشیند. خودش گفت. یادت هست؟ این که نشد کار. هر چه هم دنیا گند باشد من می خواهم در ادبیات گند زدایی اش بکنم.