کتاب محترم

Mohtaram
کد کتاب : 130034
شابک : 978-9644421914
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 408
سال انتشار شمسی : 1394
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 8
زودترین زمان ارسال : ---
قسمت هایی از کتاب محترم (لذت متن)
دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن درآید بگشای تربتم را بعد از وفا و بنگر کز آتش درونم دود از کفن برآید اواخر شهریور بود،ماهی که هوای دم کرده و شرجی گیلان رو به خنکی رفته و شالیزارهای خالی از ساقه های بر برکت برنج ، محل چرای گاوهای پر شیر می شوند.باد می وزید و بوی خوش دریا را،از دوردستها با خود می آورد و آفتاب بی رمقی که هر لحظه در پس،ابری محو می شد،بر صحن حیاط روشن و پاکیزه ای که دیوارهایش پوشیده از پیچکهای سبز و رقصان بود پرتو می افکند.بانگ گوشخراش فروشنده ای دوره گردکه چانی از باقلا بر دوش گذاشته و فریاد می کشید : «« پاچ باقلا،پاچ باقلای رشته.»» در مارپیچ کوچه پسکوچه های تنگ و باریکی که دیوارهای قرمز آجریشان در نم و رطوبت باران،پیر و فرسوده بودند،می پیچید و ...