1. خانه
  2. /
  3. کتاب روایت دیرهنگام یک گلوله به وقت عبور از مغز آلخاندرو گونزالس و این یارو آنتیگونه

کتاب روایت دیرهنگام یک گلوله به وقت عبور از مغز آلخاندرو گونزالس و این یارو آنتیگونه

نویسنده: احمد آرام
3.9 از 1 رأی

کتاب روایت دیرهنگام یک گلوله به وقت عبور از مغز آلخاندرو گونزالس و این یارو آنتیگونه

دو نمایشنامه
A late story of a bullet
انتشارات: چارسو
٪15
108000
91800
معرفی کتاب روایت دیرهنگام یک گلوله به وقت عبور از مغز آلخاندرو گونزالس و این یارو آنتیگونه

آگوستینا: جای تو نشسته بود اون روز. تا دیدم فوری شناختم. اشک توی چشم‌هام جمع شده بود و دست‌هام می‌لرزید. می‌بایست اون جمله رو بهش می‌گفتم. با حیرت بهم نگاه کرد. معلوم بود که به تناسب ذوقی که داشت، می‌تونست درد رو از توی چشم‌های آدم بیرون بکشه و تبدیلش کنه به کلمات. برای اولین بار بود که می‌خواستم به کسی که از خودم بزرگتر بود، یه جمله‌ی هولناک بگم النا، بالاخره گفتم، گفتم «ازت متنفرم آقا.» و دویدم به طرف خونه. یه سال گریه کردم. تا شد نوزده سالم یه سال از این خیابون رد نشدم؛ اما می‌دونستم که داره دنبالم می‌گرده. عشق همیشه از همین جا شروع می‌شه، النا؛ معشوقه رهاش می‌کنه، ولی اون دنبالش می‌گرده. این جوری باید مردها رو به دام انداخت. ما زن‌ها خطرناکیم، النا.

(برگرفته از متن ناشر)

درباره احمد آرام
درباره احمد آرام

احمد آرام، متولد 1330، داستان‌­نویس و نمایش‌نامه‌نویس ایرانی و مدرس تئاتر و سینما. در سال 1348 اولین داستانش در مجله‌­ی فردوسی چاپ شد. در سال 1357 به استخدام اداره‌ی فرهنگ و هنر درآمد. سپس کار را رها کرد و برای تحصیل سینما به ایتالیا رفت. پس از بازگشت به عنوان کارشناس آمار در دانشگاه علوم پزشکی مشغول به کار و نهایتا نیز از همین دانشگاه بازنشسته شد. او فارغ‌­التحصیل دوره‌­ی کارشناسی بازیگری- کارگردانی از دانشگاه آزاد و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری است. آرام طی دور‌ه‌­ی اشتغالش در دانشگاه علوم پزشکی، به عنوان مدرس تئاتر و ادبیات نمایشی نیز در آنجا به صورت فوق برنامه تدریس کرده است. او هم‌­اکنون ساکن شیراز است و در تعدادی از مدرسه‌های هنری، بازیگری و فیلم‌­نامه‌نویسی تدریس می‌کند و در عین حال به نوشتن نیز می‌پردازد.

جوایز و افتخارات: لوح‌تقدیر از نخستین دوره‌ی جایزه­‌ی ادبی یلدا (۱۳۸۰)، رتبه‌هی سوم در بخش داستان‌کوتاه هفتمین دوره‌­ی جایزه­‌ی ادبی اصفهان (۱۳۸۸) و بهترین مجموعه‌داستان در سومین دوره­‌ی جشن فرهنگ فارس برای مجموعه ‌داستان غریبه در بخار نمک.

آرام در داستان­هایش با به‌كارگیری روایتی وهم‌آلود، آمیختن رویا و واقعیت و عناصری از فرهنگ مناطق بومی جنوب ایران صداها و تصاویر تازه‌ای خلق کرده است.

گزیده­‌ی کتاب‌­شناسی: غریبه در بخار نمک (مجموعه داستان- نیم­‌نگاه، 1380)؛ مرده‌­ای که حالش خوب است (رمان- افق، 1383)؛ آنها چه کسانی بودند؟! (مجموعه داستان- افق، 1387)؛ همین حالا داشتم چیزی می­‌گفتم (مجموعه داستان- چشمه، 1389)؛ این یارو، آنتیگونه (نمایش­‌نامه- نوح نبی، 1389)؛ به چشم‌­های هم خیره شده بودیم (مجموعه داستان- کتابسرای تندیس، 1390)؛ حلزون­‌های پسر (رمان- افق، 1393)؛ بیدار نشدن در ساعت نمی­‌دانم چند (مجموعه داستان- نیماژ، 1395) و باغ استخوان­‌های نمور (رمان- نیماژ، 1396)

دسته بندی های کتاب روایت دیرهنگام یک گلوله به وقت عبور از مغز آلخاندرو گونزالس و این یارو آنتیگونه
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب روایت دیرهنگام یک گلوله به وقت عبور از مغز آلخاندرو گونزالس و این یارو آنتیگونه" ثبت می‌کند