کتاب خیالات

Fantasies
کد کتاب : 13090
شابک : 9789643115395
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 128
سال انتشار شمسی : 1383
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب خیالات اثر مرتضی کربلایی لو

محسن کیفش را گوشه ای گذاشته بود و بی اختیار دور خودش می چرخید و در و دیوار را با دقت نگاه می کرد. باورش نمی شد آدم در عرض نیم ساعت این همه فرق بکند. از آن پایین از بین آدم های معمولی و ساختمان های کهنه کنده شود و میان زمین و آسمان بیاید. به هر حال حالا توی یک آپارتمان چهارصدمتری دوبلکس بر بالای برجی سفید بود. شگفت زده بود. تماشای یک زن برهنه بر فراز این ارتفاع. گفت: «آه! هیچ وقت فکر نمی کردم آینده ام این شکلی بشه.» بعد چشم هایش را بست. گفت: «می شنوی؟ هیچ صدایی این بالا نمی آد.»

کتاب «خیالات» نوشته ی «مرتضی کربلایی لو» است. قسمت هایی از کتاب را می خوانیم: «ساختمان چهار طبقه بود، با نمایی از سنگ مرمر. زن در را با کلید باز کرد و از پله ها بالا رفت. در را نبست تا جوانی که عقب مانده بود، بیاید. او محسن بود. تازه دانشجو شده بود. دو هفته بود که در تهران دنبال سوییت می گشت. شهلا در را باز کرد. وارد شد. چرخی توی هال زد. محسن محتاطانه وارد شد و روی دیوارهای بدون خراش دست کشید. بر خلاف انتظارش آن جا یک آپارتمان پنجاه متری بود نه یک سوییت جمع و جور. کف همه جا پوشیده از سرامیک های مربع شکل سبزرنگ بود. آشپزخانه اش هم کابینت های چوبی داشت. همه چیز برق می زد. محسن پرسید: بزرگ نیست؟ من بهتون گفتم سوییت. شهلا خندید و ابروهایش را بالا برد: همیشه که تنها نیستین.»، «محسن کیفش را گوشه ای گذاشته بود و بی اختیار دور خودش می چرخید و در و دیوار را با دقت نگاه می کرد. باورش نمی شد آدم در عرض نیم ساعت این همه فرق بکند. از آن پایین از بین آدم های معمولی و ساختمان های کهنه کنده شود و میان زمین و آسمان بیاید.» این کتاب را انتشارات «ققنوس» منتشر کرده است.
محسن دانشجوی اهل تبریز است که تازه به تهران آمده و حین دیدن خانه ها برای کرایه با منشی آژانس شهلا آشنا می شود. شهلا به محسن می گوید که شوهرش فوت کرده و او با دخترش تنها زندگی می کند و رابطه آنها در خانه های خالی آژانس ادامه پیدا می کند هر چند گاهی محسن به اوضاع مشکوک می شود.

کتاب خیالات

مرتضی کربلایی لو
مرتضی کربلایی لو متولد ۱۳۵۶ در تبریز است.وی در ۱۳۸۸ مقام اول جایزه ادبی اصفهان را با رمان مفید آقا کسب کرد. در سال ۱۳۸۹ با مجموعه داستان روباه و لحظه‌های عربی نامزد جایزه روزی روزگاری شد و در سال ۱۳۸۹ با رمان نوشیدن مه در باغ نارنج نامزد جایزه منتقدان مطبوعات شد. رمان جمجمه ات را قرض بده برادر برای وی نامزدی در جایزه قلم زرین را به همراه داشت و قاراچوبان رمان دیگری از وی هست که در جایزه ادبی هفت اقلیم در سال ۱۳۹۰ تقدیر شده‌است. وی تا کنون بیش از ۱۵ عنوان کتاب در حوزه رمان و مجموعه د...
قسمت هایی از کتاب خیالات (لذت متن)
محسن کیفش را گوشه ای گذاشته بود و بی اختیار دور خودش می چرخید و در و دیوار را با دقت نگاه می کرد. باورش نمی شد آدم در عرض نیم ساعت این همه فرق بکند. از آن پایین از بین آدم های معمولی و ساختمان های کهنه کنده شود و میان زمین و آسمان بیاید. به هر حال حالا توی یک آپارتمان چهارصدمتری دوبلکس بر بالای برجی سفید بود. شگفت زده بود. تماشای یک زن برهنه بر فراز این ارتفاع. گفت: آه! هیچ وقت فکر نمی کردم آینده ام این شکلی بشه. بعد چشم هایش را بست. گفت: می شنوی؟ هیچ صدایی این بالا نمی آد.

راستش من تا حالا ندیدم شراکتی رو که دووم بیاره. هیچ وقت هم نفهمیدم چرا.

پرسید: کی میتونه آدم رو از تنهایی در بیاره؟ محسن دستهایش را توی جیبش کرد و از شهلا یک قدم فاصله گرفت. بوی عرق آمیخته به کرم مشامش را می آزرد. گفت: من یه دوستی داشتم که می گفت آدم همیشه تنهاست، مثل وقتی که تو شکم مادرشه.