آدم ها دوست دارند از تو چیزهایی ببینند، چیزهایی هم برایشان تعریف کنی، بلاهایی که به سرت آمده، اتفاقاتی که از سر گذرانده ای، خوش شانسی ها و بدبیاری هایت را، تا بتوانند درباره تو حرف بزنند. نظر بدهند. قضاوتت کنند و فکر کنند اگر جای تو بودند چه راهی پیش می گرفتند. این آرامشان می کند. باعث می شود به تو نزدیک شوند. خودشان را دوستت بدانند. رابطه ها شکل بگیرند و بعد حتی حرف هایی بزنند که دلت را می شکند. برای هیچ کس مهم نیست در تمام ماجراهایی که از تو می دانند چقدر نقش داشته ای، اصلا اراده تو دخیل بوده یا نه! برایشان مهم نیست اساسا چرا درباره آن چیزها احساس غم می کنی یا شادی. آدم ها دوست دارند آن طور که دلشان می خواهد تو را بشناسند. نه آن طور که واقعا هستی. پس چرا نباید درست همان چیزی را که می خواهند دودستی به شان بدهی تا دست از سرت بردارند؟
یه سوال داشتم. برای هدیه کردن به مادرم مناسبه ؟
بله. کار مناسبیه