کتاب شروع یک زن

Starting a woman
  • 25,000 تومان
  • تمام شد ، اما میاریمش 😏
  • انتشارات: ققنوس ققنوس
    نویسنده:
کد کتاب : 5012
شابک : 9789643118860
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 168
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : ---

رمانی است درمورد دغدغه های یک زن

معرفی کتاب شروع یک زن اثر فریبا کلهر

شروع یک زن اولین کتاب از دوره سه جلدی رمان های فریبا کلهر است.

داستان شروع یک زن دغدغه های زنی به نام پروین است که در آستانه جدا شدن از همسرش پس از چند سال به ایران برگشته و همکلاسی دوران دانشجویی اش بهرام را پیدا می کند. بهرام نسبت به همه چیز و همه کس احساسی نوستالژیک دارد. داستان در چند فصل به هم پیوسته روایت می شود.

بهرام را از سال ۶۵ می شناختم. یکی از سه پسر گرایش کودکان استثنایی دانشکده علوم تربیتی بود. آدم عجیبی بود. مردی بود که احساس خوبی نسبت به خودش، همسرش، دوستانش و حتی موبایل و ماشینش داشت. عامل موفقیتش هم همین احساس مثبت دائمی بود.

پروین بعد از اینکه از کانادا به ایران می آید هنگام جستجوی بهرام بطور اتفاقی برایش پیامکی می فرستد که زمینه آشنایی و دیدار مجدد این دو فراهم می شود. خاطرات دانشگاه، دانشکده، همکلاسی ها و دغدغه های فمینیستی آن ها، پروین را بر سر دو راهی قرار می دهد.

تا چند سال بعد بهرام را ندیدم. اما یکی دو بار تلفنی با هم حرف زدیم و من فهمیدم یک پسر و یک دختر دارد. وضعیت مالی اش هم خیلی خوب شده بود. البته که او حرفی از وضعیت مالی اش نزد اما از صدایش می شد فهمید اوضاعش چطور است.

در بخشی از کتاب می خوانیم: سی و سه سالم شده بود و هنوز ازدواج نکرده بودم. منی که تمام پسردایی ها و پسرعموها و پسرخاله ها و پسرعمه ها همین که به فکر ازدواج می افتادند اول سری به خانه ما می زدند سی و سه سالم شده بود، خواهر کوچک ترم بچه دار هم شده بود، مادرم مرده بود و من هنوز شوهر نکرده بودم. دختری که همه می گفتند اصلا ذره ای قشنگی ندارد اما ..

کتاب شروع یک زن

فریبا کلهر
فریبا کلهر فعالیت خود را از دهه شصت و با حضور در مجله‌های رشد، در حیطه ادبیات داستانی کودک و نوجوان آغاز کرده و تألیفات زیادی نیز در این حیطه از خود برجای گذاشته‌است. او حدود سیزده سال، از بدو تأسیس سروش کودکان تا حدود سال۱۳۸۳ سمت سردبیری ماهنامه سروش کودکان را برعهده داشت و با ویژه‌نامه کودکان روزنامه همشهری که آفتابگردان نامیده می‌شد به مدت شش ماه و به عنوان دبیر سرویس شهری همکاری می‌کرد. کتاب سوت فرمانروا اثر این نویسنده در سال ۱۳۶۹ یعنی زمانی که او فقط بیست و هشت ...
قسمت هایی از کتاب شروع یک زن (لذت متن)
پنج سال بعد برگشتم ایران. نه این که دلم برای فامیل و دوست و آشنا تنگ شده باشد. برگشتم چون قرار بود از بهمن جدا بشوم. در غروبی پاییزی که دخترم خوابیده بود پرده اتاق پذیرایی را کنار زدم و به مناره های نیمه ساخته مسجد ولنجک نگاه کردم. وقت اذان بود و همان طور ایستادم و دعا کردم که اگر از بلندگوهای مسجد اذان مغرب پخش می شود موذنش حسینعلی شریف باشد که بود. من همان طور ایستادم و از این که خواسته ام را کسی شنیده است احساس ایمنی کردم و از شادی و شعف گریه ام گرفت. تجربه ژرف دینی که یونگ می گفت غیر از این چه می توانست باشد؟ حسینعلی شریف گفت::الله اکبر. من هم گفتم. هرچه او می گفت من هم می گفتم. همراه با او و همصدا با او اذان می گفتم تا اذان را نه در کوچه و خیابان و محله و کره زمین بلکه در خانه نود متری خودم«حکایت» کرده باشم. که به گفته«حاج آقا»اگر همه این کار را بکنند اذان یکجا نمی ایستد و در کره زمین می چرخد. به اذان مسجد خیابان چهاردهم ولنجک گوش می کردم و نمی دانم چرا به یاد چهل سالگی ام افتادم. کم تر از دو سال دیگر من چهل ساله می شدم. سنی که ناصرخسرو دچار تغییر و تحول روحی شده بود. سن عرفا و صوفیان. سنی که دیگر زمان طبیعی تحول است. سنی که علایق از امور مادی و دنیوی به طرف امور مذهبی و فلسفی و شهودی می رود. اذان تمام شد و فکرهای من هم تمام شد. بی کار بودم اما کسل نبودم. بعد از آن تجربه دینی احساس انرژی می کردم و دوست داشتم با کسی حرف بزنم که نه از جنس خودم بلکه از سنخ خودم باشد. دفتر تلفنم را الکی ورق زدم و رسیدم به اسم بهرام. یادش افتادم و دلم خواست یک جوری خودم را سرگرم کنم. بازار اس ام اس در ایران گرم بود و من یک اس ام اس قشنگ از یکی از دوستان قدیمی داشتم که خیلی خوشم آمده بود. آن را برای بهرام فوروارد کردم. سه ثانیه نشد زنگ زد. خودم را معرفی نکردم. گفت:«خانم. یک اس ام اس با شماره شما برای من رسیده است.» گفتم:«اتفاقا چند لحظه پیش من یک اس ام اس برای یکی از دوستانم فرستادم. نکند اشتباه رسیده باشد. بخوانید ببینم همان است...