آنچه سیاهی را میسازد فقدان نور نیست بلکه عجز چشمهاست. چشمهای نیازمند. چشمهای عاجز و نیازمند. چشمهایی که عجزشان به عجز انسان منجر میشود و صغیر و کبیر را به کورمال شدن وامیدارد. شب موسم عجز است ابراهیم؛ و عجز زاینده لابه و نفیر، زاینده خون است و کشتار و از پس خون جز نفیر چه میتواند برخیزد؟ پس باز نفیر و باز خون و باز نفیری دیگر؛ و شب هرچه تاریکتر، نفیر نهفته در آن جانسوزتر. این عجز چشمهاست که سیاهی را میسازد و اکنون آسمان سیاه است، زمین سیاهتر و شب چیرهتر.