1. خانه
  2. /
  3. کتاب عجب اشتباهی!

کتاب عجب اشتباهی!

نویسنده: سرور پوریا
پیشنهاد ویژه
3.2 از 1 رأی

کتاب عجب اشتباهی!

Wow, what a mistake!
٪20
50000
40000
معرفی کتاب عجب اشتباهی!
بهار کم کم از راه می رسید و حیوانات در فکر تهیه لانه های تازه بودند. در این میان، کلاغی روی تنه یک درخت، همسایه سنجابی شد. آنها با هم دوست شدند و قرار گذاشتند توشه زمستان آینده را جمع آوری کرده و در لانه سنجاب قرار دهند. مدتی بعد کلاغ متوجه شد که دانه هایی که او جمع کرده بود نصف شده اند… .
کلاغها تصمیم خود را گرفتند و سنجاب را به جایی دوردست تبعید کردند. اما زمستان که فرا رسید، به اشتباه خود پی بردند، ولی دیگر خیلی دیر شده بود.
درباره سرور پوریا
درباره سرور پوریا
سرور پوریا متولد 1323 در مسجد سلیمان است. وی از سال 1354 با سمت کتابداری وارد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شده است. در سال1347 مدرک کارشناسی خود را در دو رشته زبان انگلیسی و فرانسه از دانشگاه شهید بهشتی  گرفت. 
وی در کنار ترجمه متون وکتاب به کارشناسی آثار رسیده به انتشارات مشغول بود. نویسندگی برای کودکان و نوجوانان را نیز به طور جدی در زمینه های مختلف دنبال کرد. 
از سال 62 تا 73 بیست و دو کتاب تالیف و ترجمه به چاپ رساند که تعدادی از آن ها برگزیده شدند. و تاکنون بیش از 250 کتاب تالیف و ترجمه و باز آفرینی دارد.  و در حال حاضر با چند ناشر به عنوان مدیر هنری همکاری می کند. 
قسمت هایی از کتاب عجب اشتباهی!

«برف بارید و بارید و بارید. همه جا سفید شد، چند روزی بود که کلاغ به هر جا سر میزد از دانه خبری نبود. ناگهان یاد دانه‌ها افتاد. وقتی به لانه رسید متعجب فریاد زد، بیاید ببینید!! لانه پر از دانه شده بود. گنجشک ماجرا را برای لاک‌پشت تعریف کرد، لاک‌پشت توضیح داد، دانه‌های بدون پوست در تابستان خشک می‌شوند و کم به نظر می‌آیند و در زمستان که رطوبت هوا بیشتر است، باد کرده و بزرگ می‌شوند. حیوانات که همه چیز را فهمیده بودند فریاد زدند: چه اشتباهی.»

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب عجب اشتباهی!" ثبت می‌کند