«قلمروزدایی علم و دین» اثر گریگوری داوس، کتابی در حوزۀ فلسفۀ دین است که در بستری جهانشمول درمورد رابطۀ علم و دین بحث میکند. داوس در این کتاب، رویکردهای مرسوم به گفتوگوی علم و دین را که اغلب بر دیدگاههای غربی متمرکز است، با ارائۀ دیدگاهی فراگیرتر که درکهای فرهنگی مختلف از جهان طبیعی را درنظر میگیرد، نقد میکند و سعی در اثبات مطابقت این دو حوزۀ دانش با یکدیگر دارد.
کتاب با تعریف علم و دین آغاز میشود. داوس سپس شروع به بررسی دو راه اصلی میکند که انسانها از لحاظ تاریخی جهان طبیعی را درک کردهاند: یکی از طریق نظمهای قابل مشاهده در رفتار اشیا (علم) و دیگری از طریق عمل خدایان، ارواح و عرف اجدادشان. برای نشاندادن رابطۀ این دو، نویسنده هرکدام را در چهار بعد مورد بررسی قرار داده است: بعد باورها، بعد اهداف، بعد نظم و سیستم و بعد تصورات دانش که این رویکرد جامع، امکان کاوش دقیق درمورد چگونگی ادغام درک علمی و مذهبی را در فرهنگهای مختلف فراهم کرده است. داوس نشان میدهد که ظهور تمایز روشن بین علم و دین با افزایش خودمختاری تحقیق علمی شکل گرفت. وی بیان میکند که این تحولات منجر به درگیری بین علم و دین شده است که پدیدهای نسبتا جدید در تاریخ بشر به حساب میآید. این کتاب همچنین با سنتهای مختلف فلسفی، از جمله علوم قومی، کیهانشناسی همبستگی، فلسفۀ چینی، فلسفۀ ارسطویی و اندیشۀ اسطورهای درگیر است که درنهایت، همۀ این بررسیها روشن میسازد که برای بررسی رابطۀ علم و دین نیاز به دیدگاهی جهانشمولتر داریم، نه صرفا یک علم خاص یا یک دین خاص.
این کتاب منبعی ارزشمند برای افرادی است که به فلسفۀ دین، مطالعات علمی یا گفتوگوهای بین فرهنگی علاقه دارند مناسب است و دیدگاه تازهای درمورد موضوعی ارائه میکند که مدتهاست تحت تسلط روایات غربمحور بوده و درک جامعتر و گستردهتری از رابطۀ پیچیدۀ بین علم و دین را، با ارائۀ نظریات متفاوت و متنوع، توصیف و تحلیل میکند.
کتاب قلمروزدایی علم و دین