«واریسیدن غروب» دومین کتاب از مجموعه خون ستارگان به قلم « الیزابت لیم» است. سفر مایا تامارین برای دوختن پیراهنهایی از خورشید، ماه و ستارگان، عواقب دردناکی به همراه داشت. مایا به قلمرویی باز میگردد که در شرف جنگ است. پسری که دوستش دارد رفته است و او مجبور میشود پیراهن خورشید را به تن کند و برای حفظ صلح جای عروس امپراتور را بگیرد.اما جنگی که در پیرامون مایا جریان دارد در مقایسه با نبرد درونش هیچ است. از زمانی که باندور شیطان او را نفرین کرده است، مایا مدام در حال تغییر است… در آینه که مینگرد، چشمانش را میبیند که به سرخی میدرخشند و رفتهرفته در حال از دست دادن کنترل جادو، جسم و ذهن خود است. چیزی نمانده که مایا تمام وجود خود را به طور کامل از دست بدهد، اما او از هیچ کاری برای پیدا کردن ادان، محافظت از خانوادهاش و رقم زدن صلحی پایدار برای کشورش دریغ نخواهد کرد.
کتاب واریسیدن غروب