کتاب «پانوفسکی و بنیادهای تاریخ هنر» نوشته مایکل آن هالی، متنی نسبتا قطور در بررسی انتقادی آثار اروین پانوفسکی، شخصیت برجستۀ حوزۀ تاریخ هنر است. آن هالی، به طور کلی، نظریات پانوفسکی را در چارچوبی اومانیستی قرار می دهد تا بتواند وظیفه بازگشایی ایده های پیچیده پانوفسکی و ردیابی تأثیر آنها بر رویکردهای معاصر تاریخ هنر را به نحو احسن انجام دهد. به لحاظ ساختاری، کتاب با مقدمه ای در باب تأثیر شگرف پانوفسکی بر تاریخ هنر آغاز می شود. او سپس به بیان زمینۀ تاریخی این متفکر می پردازد و پارادایم های تاریخی که توسط شخصیت هایی همچون هگل، بورکهارت و دیلتای بر ذهن و اندیشۀ پانوفسکی تأثیر گذاشته اند را بیان می کند. از طرف دیگر او به پیشینیان پانوفسکی که از آن ها نیز تأثیر پذیرفته است اشاراتی دارد، همچون ریگل، ولفلین، واربورک و دووارک. او توضیح می دهد که پانوفسکی در چه مسائلی همانند آن ها فکر می کرد و در کدام خطوط از آن ها فاصله گرفت. یکی از مهم ترین فصول کتاب به نئوکانتیانیسم و مباحث فلسفی پانوفسکی اختصاص یافته است. آن هالی در این فصل توضیح می دهد که چگونه پانوفسکی ایدۀ های کانت را مجددا بازسازی کرد و بدین جهت فلسفه اش، به ویژه در دو نظریۀ اشکال نمادین و بازنمایی فرهنگی، به فلسفۀ روشنگری ارنست کاسیرر، فیلسوف و مورخ معاصر او، شباهت بیشتری دارد تا تفکر غالب ایدالیسم و رمانتیسم آن زمان آلمان. دیگر موضوع محوری کتاب بررسی روش شناختی رویکرد پانوفسکی به تاریخ هنر است. هالی بر نقش چانوفسکی در تثبیت تاریخ هنر به عنوان یک رشتۀ آکادمیک رسمی اشاره کرده و رویکرد روش شناختی او را ذیل دقت علمی و اومانیسم توصیف می کند. در نهایت کتاب با بیان میراث پانوفسکی در تاریخ هنر و تأثیرات او در تفکرات اومانیستی مدرن پایان می یابد. با این اوصاف می توان اذعان داشت که کتاب «پانوفسکی و بنیادهای تاریخ هنر» یکی از جامع ترین کتب در باب اروین پانوفسکی است که با دقت لازم سیر تحول اندیشۀ او، از مقالات ابتدایی تا غنای تفکر او در نشانه شناسی، روش علمی و اومانیسم و تأثیرات بنیادی او بر رشتۀ تاریخ هنر را برای مخاطبان تشریح می کند.
کتاب پانوفسکی و بنیادهای تاریخ هنر