صحنهای را که این پزشکیارها و امدادگرها در آن اورژانس صحرایی، داخل شیار سلمان به وجود آورده بودند، جزءبهجزء بازگو کردم،که شنیدنشان برای همّت خیلی جذابیت داشت. ششدانگ وجودش در آن لحظات مجذوب شنیدن داستان مصائب72 ساعته ما در شیار سلمان شده بود. دست آخر؛ لب باز کرد و گفت: احسنت به شرف شما و تک به تک آن بچّهها! همین اظهار رضایت حاج همّت،تمام خستگی را از وجودم زایل کرد.