کتاب چهارم توسیدید را امروز میخواندم. خیلی فصیح و خوب نوشته، چون فقط تفصیل یک جنگ را نوشته، آن هم ناتمام. لهذا میگویم چندان شیرین نیست، والا مورخ معتبری است. اغراقش خیلی کمتر از گزنفون است. خیلی آرزو دارم که دو سه نفر با من همدست میشدند و تاریخی بر رد اقوال هرودوت و گزنفون و سایر مورخین یونان مینوشتم که تمام دروغهای آنها را در باب اهالی ایران مبرهن مینمودیم.این قرمساقها به قدری ایرانیان را بیجهت سرزنش میکنند و بد مینویسند که اندازه ندارد. حال آنکه تمام مطالبشان صحیح نیست و میتوان رد کرد. در آخر ترجمۀ بازگشت دههزار یونانی از تصنیفات گزنفون که ترجمه کردهام، سه فصل در رد اقوالشان نوشتهام.
فی پنجشنبه، ۹ ذیقعده ۱۳۱۰ – ییلان ئیل
***
خاطرهنویسی راهی برای زنده نگهداشتن خاطرات و تجربیات یک فرد است و به مفهوم امروزی آن از اواسط دورۀ قاجار به دلیل رویارویی ایرانیان با غرب و آشنایی با اروپاییها شکل گرفت و بهویژه درباریان از آن استفاده میکردند. عمادالسلطنه برادرزادۀ ناصرالدینشاه به پیروی از پدر، از دوره نوجوانی به نگارش خاطرات روزانه خود اهتمام ورزید. حاصل این علاقه و تلاش در طول عمر عمادالسلطنه ۴۵ دفترچه دستنوشته است.
کتاب خاطرات روزانه شاهزاده حسینقلی میرزا سالور (عمادالسلطنه)