برای لحظهای تصور کنید ستمگران تاریخ قادر بودند خود جای خود را با ستمدیدگان عوض کرده و وقایع و رویدادهای تاریخی را همانند آنان تجربه کنند. آیا باز هم جنگی در میگرفت؟ آیا انسانها باز هم دست به ساخت اتاقهای گاز و کورههای آدمسوزی سوزی میزدند؟ آیا باز هم مردم به سبب قحطیهای تحمیلی جان خود را از دست میدادند؟ هر چقدر قوه تخیل افراد نیرومندتر شود، بهموازات آن، انسان، اخلاقیتر شده و بیشتر به زندگی همنوعان خود فکر میکند. اما از طرفی دیگر، همین ابزار و چاقوی دو لبه میتواند بر ضد خود عمل کرده و با مهندسی پیام، انسان اخلاقی را به طرق مختلف به سمت عادیسازی شر و بیاخلاقی گسترده هدایت کند. در رژیمهای توتالیتر و تمامیتخواه، مقاومتی آشکار یا پنهان در برابر تمامی انواع هنر اعم از ادبیات و سینما وجود دارد. بهخصوص زمانی که این ابزار از خدمت بیچونوچرا به قدرت حاکم سرباز زند. چراکه هرچه ادبیات و سینما گسترش پیدا کنند، همبستگی انسانها در برابر ظلم و تحقیر و استعمار افزایش مییابد و پیدایش این یکپارچگی و همدلی عاطفی و روانی میان مردم، برای هر تفکر تمامیتخواهی مانند صدور حکم سرنگونیاش میماند. به همین سبب، مطالعه رابطه متقابل میان قدرتهای حاکم و ابزار رسانهای در دست آنان، بهویژه سینما، از اهمیت بسیاری برخوردار است. کتاب «ایدئولوژی و سینما» اثر سید مرتضی فاطمی، نویسنده و پژوهشگر ایرانی، از بهترین کتب تألیف شده در این حوزه است. نویسنده در این اثر تشریح میکند که اصلا در زمینه قصهگویی و روایت است که سینما به ابزاری در دستان قدرت و ایدئولوژی تبدیل میشود؛ زیرا در بستر درام و قصه است که میتوان به درک رنج مشترک نائل شد، آنها که قصه میخوانند به واسطه همین رنج مشترک به هم پیوند میخورند و در دنیای مدرن، ابزاری بهتر سینما برای قصهگویی وجود ندارد. مطالعه این کتاب هم به سبب محتوای حساس و تفکربرانگیزی که دارد و هم بهخاطر متن روان و انسجام درونیاش، بسیار بصیرت بخش بوده و موجب وسعت دید و باز شدن ذهن خوانندگان آن میشود.
کتاب ایدئولوژی به روایت سینما