نقل اول، نقل پهلوانی از باستان، بهرام چوبینه، سردار میهنپرست، که خود را از تبار اشکانیان میدانست. بشنوید از سرگذشت این پهلوان نامجو، از آن روزی که هرمزد چهارم ساسانی، شاه ایرانزمین، که درمانده شده بود در مواجهه با ساوهشاه، خاقان چین، که با لشکری انبوه به ایران تاخته بود، دست به دامن پهلوان شد و از او چارۀ کار خواست…
نقل دوم، نقل گردیه است. بیباک بانوی شاهنامه. خواهر بهرام. زنی زیبا، با درایت و جنگجو. دل گردیه به دل برادر بند است و دل برادر هم به او. دل بدهید به داستان که برایتان بگویم از این پهلوان باستان، بهرام چوبینه سردار بزرگ ایران، که بعد از شکست دادن خاقان، غرور چشم دل و عقلش را کور کرد، از راه راست به در شد! هیچکس جلودارش نبود، نه مشاوران، نه سالاران و نه لشکریان. همة فکر و ذکرش شده بود پادشاهی بر ایران و ایرانیان. اینجاست که پای گردیه، خواهر پهلوان، به داستان باز میشود…