کتاب «به نور باده برافروز جان ما» با زیر عنوان «دین و عطش آنتولوژی» نوشته عبدالجبار رفاعی، کتابی درباره رابطه دین و هستیشناسی است. رفاعی، محقق عراقی برجسته در فلسفه و الهیات اسلامی، به بررسی چگونگی تلاقی باورها و اعمال دینی با پرسشهای هستیشناختی میپردازد. او کتابش را با معرفی مفاهیم بنیادی هستیشناسی و اهمیت آن در گفتمان فلسفی آغاز میکند. او توضیح میدهد که هستیشناسی با پرسشهایی درباره آنچه وجود دارد، ماهیت هستی و ساختار واقعیت سروکار دارد. از سوی دیگر، دین چارچوبی برای درک این پرسشها از دریچه وحی الهی و تجربه معنوی فراهم میکند و از این رو هستیشناسی و دین اشتراک موضوعی و اختلاف روشی دارند. یکی از موضوعات اصلی کتاب، مفهوم «تشنگی هستیشناختی» است؛ اصطلاحی که رفاعی برای توصیف میل فطری انسان به درک ماهیت هستی و جایگاه ما در جهان به کار میبرد. او استدلال میکند که این عطش یک نیروی محرکه در پشت باور و عمل دینی است، زیرا افراد بهدنبال پاسخ به سوالات وجودی عمیق هستند. همچنین این کتاب با بررسی دیدگاههای کلاسیک و معاصر به استدلالهای هستیشناختی مختلف برای وجود خدا میپردازد. رفاعی درباره آثار فیلسوفان برجستهای مانند آنسلم کانتربری، رنه دکارت و امانوئل کانت و استدلالهای الهیاتی آنها بحث میکند. او همچنین بینشهای خود را در مورد نقاط قوت و محدودیتهای این استدلالها ارائه میدهد. او سپس به رابطۀ علم و دین پرداخته است، به نحوی که این دو نه یکدیگر را نفی کنند، بلکه مکمل هم باشند تا درک جامعی از واقعیت ارائه دهند. پس از این رفاعی از عرفان و تجربیات هستیشناختی در رویارویی مستقیم با امر الهی سخن میگوید. درنهایت پس از بحث کوتاهی از مفاهیم اخلاقی هستیشناختی در جهت ایجاد یک زندگی معنادار، نویسنده سعی کرده است تا ایدۀ خود را مطرح کند، یعنی ادغام هستیشناسی و دین. او در فصل آخر کتاب از آرمان وحدت هستیشناسی و دین و علم سخن میگوید.
کتاب به نورباده برافروز جان ما