با بینش هایی نوین و شگفت انگیز درباره ی مفهوم انگیزه.
تأثیرگذار، آموزنده و سرگرم کننده.
انگیزه، جنگلی ست از درختان درهم تنیده، رودخانه های نپیموده، حشراتی موذی، گیاهانی عجیب، و پرندگانی رنگارنگ. این جنگل پر است از عناصری که می اندیشیم با اهمیت اند، حال آن که به راستی نیستند. گذشته از آن، آکنده است از جزئیاتی که یا کاملا نادیده می گیریم یا فکر نمی کنیم مهم باشند، اما معلوم می شود که اهمیتی ویژه دارند.
پژوهش های صورت گرفته روی تفاوت های میان معنا و خوش بختی مشخص کرده اند که چیزهایی که به ما حسی از معنا می بخشند حتما ما را خوش بخت نمی کنند، گرچه شاید این برخلاف شهود شما باشد. گذشته از این، افرادی که از داشتن زندگی معنادار سخن می گویند غالبا به انجام کارهایی برای دیگران راغب ترند، حال آن که دیگرانی که عمدتا بر کاروبار خودشان تمرکز دارند، می گویند تنها در ظاهر خوش بختند. ناگفته نماند که «معنا» مفهومی گریزپاست، اما کیفیت اساسی اش به داشتن حسی از هدف، ارزش، و تاثیرگذاری برمی گردد درگیر بودن در چیزی بزرگ تر از خویشتن.
فریدریش نیچه فیلسوف آلمانی استدلال می کند که بزرگ ترین پاداش های زندگی از تجربیات ما از بدبختی سربرمی آورند. در مورد خودم، بوی زننده ی مرهم های روغنی، شنیدن جیغ و ناله های بیل، دیدن عذاب دل سوزانه ی خانواده اش، مرا به تجربیات مصیبت بار خودم بازگرداند. بسیار دهشتناک بود. اما سرانجام، در گفت و گوهایم با بیل و خانواده اش، به تسکین عاطفی پیچیده اما یگانه ای دست یافتم که ریشه در دردی مشترک داشت. با حسی از درک و دل سوزی برای آنان، من انگیزه پیدا کردم. حس کردم که رنج های خودم بیهوده نبوده است.
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.
کتاب بدی نیست! من از «ترجمان» خریدم؛ ولی خیلی زود (4-5 روزه) زِهوارش دَررفت و جلدش کنده شد! از ترجمان، بعید بود!