1. خانه
  2. /
  3. کتاب کودکی که فروخته شد

کتاب کودکی که فروخته شد

3 از 1 رأی

کتاب کودکی که فروخته شد

The child who was sold
٪15
190000
161500
معرفی کتاب کودکی که فروخته شد
رمان کودکی که فروخته شد شرح درد و رنج گروهی از انسان‌های هم‌روزگار ماست؛ رنج و درد کودکان برده در جامعه‌ی برده‌داری پنهان و جدید. نویسنده هنگام پژوهش در موضوع کودکان فروخته‌شده از ملیت‌های مختلف به نگارش رمان حاضر اندیشید و رمان را با ساختاری مبتنی‌بر رئالیسم و به‌صورت خاطره و گزارش نوشت. رمان از زبان امین، یکی از کودکان برده، روایت می‌شود.
درباره اسماعیل یوردشاهیان
درباره اسماعیل یوردشاهیان
اسماعيل يوردشاهيان هستم با اسم مستعار و هنري اورميا. شاعر ، نويسنده و پژوهشگر ، که گه گاهي نقاشي هم مي کشم . روز تولدم در شناسنامه پنجم فروردين ذکر شده اما بنا به گفته مادرم در روز بيست و هشتم بهمن  (1334)در صبح يک روز سرد زمستاني در شهر اورميه بدنيا آمده ام ، پدرم (رضا) و مادرم (کلثوم) هر دو از خانواده هاي بزرگ قديمي ، تحصيل کرده و آشنا با انديشه و هنر بودند .  مادرم کودکي و جوانيش را در شهر استانبول ترکيه گذرانده و در سن هيجده سالگي همراه خانواده اش به ايران آمده بود و پدرم بعد از تسلط روسها بر آذربايجان و ارمنستان و ديگر مناطق آن نواحي در نوجواني همراه خانواده و مردم ايل و تبارش همه چيز را رها کرده از ايروان و آن سوي رودخانه ارس به ايران آمده و در کنار شهر اورميه در منطقه يورد شاه مسکن گزيده بودند .  پدرم در سال 1363 در سن هشتاد و هشت سالگي و مادرم در سال 1371 در سن هفتادو دو سالگي درگذشتند و از آنها تنها عمارت... ادامه مطلب
دسته بندی های کتاب کودکی که فروخته شد
قسمت هایی از کتاب کودکی که فروخته شد

«مادرش درحالی‌که به‌شدت می‌گریست، باز او را به سینه فشرد. بر گونه و دست و صورتش بوسه زد؛ بوسه و نم اشک‌هایی که امین هنوز آن‌ها را روی صورتش حس می‌کرد. مردی که بستۀ پول و کیسه‌های آرد و گوشت را داده بود، آمد دست او را گرفت و کشید. مادرش با التماس گفت: «تو را به خدا مراقبش باشید. خیلی کوچک است، کاری بلد نیست. به هر کس و خانواده‌ای که می‌دهیدش، بگویید مادرش مجبور بود بفروشدش. بچۀ ساکت و خوبی است.»

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب کودکی که فروخته شد" ثبت می‌کند