و در تکمیل نظر و نقد خوب و زیبای آقای بهراد من با استناد به نظر دکتر سیروس شمیسا میگویم که بوف کور صادق هدایت نیز چون این اثر پیشگام سورئالیسم در ایران است. و بوف کور هدایت از نظر سبک و سیاق شباهت زیادی به این اثر دارد
«اورلیا» با وجود آنکه در اواسط قرن نوزدهم نوشته شده و از آثار درخشان عصر رمانتیک است، میتوان آن را به تمامی داستانی سورئال و پیشگام این سبک ادبی دانست. کتابی که آندره برتون از ستایشگرانش بود. کمتر کتابی خواندهام که به مانند این اثر مرز رؤیا و واقعیت در آن اینقدر مخدوش شود؛ و گذر پیاپی میان وقایع درآن چنین گنگ و محو باشد. کتابی که از منطق خوابها بهره میبرد و دوجهان مرئی و نامرئی را به موازات هم پیش میبرد. نبودِ طرح داستانی مشخص، روایتی گنگ و مبهم، بهم ریختن زمان و مکانِ مرسوم، نبود توالی و ارتباط علی و... از اورلیا کتابی عجیب میسازد. نمونهای از یک رمان مدرن که راوی جریانِ ذهنی خودش را که مخلوط رویا و توهم و واقعیات است را به شیوهای سیال و شناور شرح میدهد. این آخرین کتابی است که ژرار دو نروال پیش از مرگش نوشت. زمانی که با طناب دار از پنجرهٔ یک سرداب خودکشی کرد دستنوشتهٔ این رمان در جیبش بود. این رمان رگههایی از میستیسیزم و اشراقگرایی خاص رمانتیکها را هم در خود دارد.