کتاب سودابه و سیاوش

کهن گشته این داستان‌ها ز من

کنون نو کند روزگار کهن

یکی از زیباترین داستان‌های شاهنامه درباره‌ی زندگی شاهزاده‌ی نجیب ایرانی سیاوش فرزند کاوس است که نامادری‌اش سودابه دختر شاه هاماوران، شیفته‌ی او شد. سیاوش در کودکی به خواهش رستم از دربار کاوس به سیستان و نزد رستم دستان رفت. با آموزش و پرورش رستم بالید تا رسم و آیین پادشاهی و کشورداری نیز آداب و فرهنگ زیبای پهلوانی بیاموزد و روزی به جای پدر، پادشاه ایران زمین باشد.
سیاوش با شوق دیدار پدر همراه با رستم پیلتن نزد شاه بازگشت. در کاخ چشم زیبابین سودابه به سیاوش جوان افتاد و مهر او برانگیخته شد. سودابه از سیاوش خواست به اندرونی برود و... برخی نامداران در سیمای پژوهنده، شاعر و... ، با تکیه بر چند شعر از شاهنامه در نکوهش سودابه، فردوسی را به قول خود شاعری ضد زن می‌دانند!
این داستان که از شاهکارهای ادبیات کهن جهان است همچنین از داوری درباره‌ی نگاه فردوسی به زن می‌گوید.