محمود درویش (زادهٔ ۱۳ مارس ۱۹۴۱ – ۹ اوت ۲۰۰۸) شاعر و نویسنده فلسطینی بود. او بیش از سی دفتر شعر منتشر کرد و شعرهای او که بیشتر به مسئله فلسطین مربوط میشد در بین خوانندگان عرب و غیر عرب شهرت و محبوبیت داشت. برخی از شعرهای او به فارسی ترجمه و منتشر شدهاست. وی مدتی عضو سازمان آزادیبخش فلسطین بود و در ۱۹۹۳ در اعتراض به پذیرش پیمان اسلو از این سازمان استعفا داد. درویش از تشکیل دولتی مستقل در کنار کشور اسرائیل دفاع میکرد. او میهنپرستی بود که با گرایشهای یهودیستیزی، مخالف بود اما صهیونیسم را دشمن بشریت میدانست و هرگز در مقابل تجاوزگریهای رژیم صهیونیستی سکوت نکرد. خود او به خوبی به زبان عبری حرف میزد و با فرهنگ یهودیان آشنایی داشت و دوستان یهودی ضد رژیم صهیونیستی زیادی داشت.
شق قهوه خانه ای کوچک است دو پیمانه شراب سفارش می دهم یکی را به سلامتی خودم می نوشم و یکی به سلامتی تو دو کلاه با خود آورده ام و یک چتر باران می بارد بیشتر از هر روز دیگر باران می بارد و تو داخل قهوه خانه نمی شوی با خود می گویم: شاید کسی که منتظرش هستم، منتظرم باشد و شاید منتظر مردی دیگر شاید هم منتظر هر دوی ماست هیچکدام مان را نمی شناسد و با خود می گوید: (چشمهایت چه رنگی است؟ چه شرابی دوست داری؟ نامت چیست؟ و چگونه صدایت کنم وقتی از برابر چشمانم می گذری؟) عشق مانند قهوه خانه ای کوچک است
ترجمش ضعیف بود،مبتدی بود