کتاب ژرفای زن بودن

سفر با جست وجوی زن قهرمان برای هویت آغاز می شود. این دعوت ب هیچ سن مشخصی اختصاص ندارد بلکه موقعی رخ می دهد که خویشتن قدیمی دیگر مناسب آن دوره زندگی نباشد. این زمان ممکن است موقعی باشد که زن خانه خود را برای تحصیل در دانشگاه، اشتغال، سفر یا اقدام برای ازدواج ترک می کند. سفر قهرمانی زن در اثر جدایی از زنانگی آغاز می شود و با ادغام مردانگی و زنانگی پایان میابد. گاهی زن در میان سالی طلاق می گیرد به سرکار یا دانشگاه برمی گردد. تغییر شغل می دهد یا خانه ای خالی حاصل از فوت عزیزان یا استقلال فرزندان روبه رو می شود یا صرفا زن ناگهان می فهمد هیچ حسی از وجود خود ندارد که بتواند شخصا مالک آن باشد. اغلب اوقات در نخستین مرحله سفر، زنانگی مانند خصوصیت منفعل، دسیسه گر و غیرمفید ترد می شود. در بیشتر موارد زنان در جامعه به صورت انسان های بی تمرکز و بی ثباتی تصویر شده اند که عواطف و احساسات به آن ها اجازه نمی دهد تا کاری را با موفقیت به انجام برسانند. این عدم ثبات و ناپایداری آشکار در زنان نه تنها توسط فرهنگ حاکم بر جامعه، بلکه توسط بسیاری از خود زنان نیز ب عنوان ضعف، حقارت و وابستگی تعریف و پذیرفته شده است. اغلب زنانی که در دنیای کسب وکار مردانه در جست وجوی موفقیت هستند سعی می کنند ثابت کنند که ذهن تیز و روشنی دارند، می توانند کارها را تا به آخر دنبال کنند و ازنظر مالی و عاطفی مستقل باشند. مسائل خود را با پدر و خویشاوندان خود در میان می گذارند. آن ها الگوها و مربیانی را انتخاب می کنند که یا مرد هستند یا زنانی هستند ک با مردان هم ذات پنداری می کنند و برای هوش، هدفمندی و بلندپروازی ارزش قائل هستند و به آن ها احساس امنیت جهت و موفقیت می بخشند. برای این گونه زنان همه چیز ب انجام دادن کار، بالا رفتن از نردبان تحصیلی یل شغلی، مقام، برابری مالی و احساس قدرت در دنیا ختم می شود. در جامعه امروز هر چیزی کمتر از انجام دادن کار مهم در دنیا، فاقد ارزش ذاتی است. قهرمان زن زره خود را می پوشد، شمشیرش را برمی دارد، سریع ترین اسب خود را انتخاب می کند و راهی میدان نبرد می شود. سپس گنج خود را پیدا می کند: مدرکی پیش رفته، مقامی در شرکت، پول، اعتبار و اقتدار. مردان لبخند می کنند، از وی استقبال می کنند و به عضویت او در باشگاه خود خوشامد می گویند.